یادداشت 💫milkyway
7 روز پیش
اگر برادلی بود حتما میگفت "از این کتاب متنفرم" برادلی برایم فقط یک شخصیت نیست. او حامل هزاران احساس بود. از مکانیسمهای دفاعیاش گرفته مثل وقتی که گفت "فقط وانمود کردم با او دوست هستم" تا آخرین لحظات که نگران بود نکند همهچیز خراب شود و دیگر کسی دوستم نداشته باشد. من از اولین صفحه او را خوب درک کردم و طرفدارش بودم. به او حق میدادم برای تمام کارهایش. تنهایی و دوست داشتنی نبودن کافیست برای هیولا شدن :) من با این کتاب فقط یک روز سر کردم اما تمام لحظاتی که در ماشین بودم یا شرایط خواندن نداشتم دلتنگ برادلی، کارلا و حتی جف میشدم. این کتاب روان من را درگیر کرد و چقدر شیرین بود.قلبم خیلی مواقع برادلی را بوسید.یکی از لحظات،هنگامی بود معدهاش آنقدر گره خورد تا در نهایت باز شد. دعا کنید روزی مانند لوئیس ساکر، تا این حد نوجوان را لمس کنم ! در آخر، مانند اکثر کسانی که بر این کتاب مروری نوشتند من هم معتقدم این رمان برای نوجوانها نیست!
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.