یادداشت پرستو خلیلی

دختر ستاره ای همیشه عاشق
        سلامی دوباره.
واقعیتش برام سخت خواهد بود نوشتن درمورد کتابی که باهاش همزاد پنداری کردم. خیلی وقت بود که خواندن این کتاب رو پس ذهنم داشتم ولی سمتش نمیرفتم تا به زمان درستش رسیدم. انگار وقتی روی چیزی پافشاری نکنی و بذاری زمان درستش برسه، بیشتر خوشحال میشی، بیشتر میفهمیش، بیشتر ازش درس میگیری و بیشتر آروم میشی.
استارگرل برای من همین بود. انگار قبل اینکه کتاب رو بخونم شبیه خودش شدم. چون استارگرل هم گیر کرده بود بین آینده و گذشته و حال رو فراموش کرده بود. درگیر گذشته بود و سنگ‌های داخل واگنش کم میشد، درگیر آینده بود و توجهی به اطرافیانش نداشت.
اما خودش رو جمع و جور کرد. با کاردک‌هایی که داشت چیزی ساخت که امید دوباره بهش برگشت.
      
149

8

(0/1000)

نظرات

چقدر خوشحالم که خوندیش و دوستش داشتی. :(( از محبوب‌ترین کتاب‌هاییه که تا حالا خوندم  و خیلی استرس این رو دارم که اگه الان بخونمش دوستش نداشته باشم... یا بنظرم مسخره بیاد:)) اینکه دیدم تو الان خوندیش و دوستش داشتی قلبمو گرم کرد!
1

2

رعنا حتما حتما دوباره بخونش. بدون هیچ انتظاری. فقط بخونش. جوری معجزه میکنه که تعجب میکنی. :)) 

1