یادداشت

سقوط
        رمان سقوط به گفته نیویورک‌تایمز یک بررسی غیرقابل مقاومت و درخشان از وجدان مدرن است. نظر من هم در مورد کتاب هم این است اما کمی گسترده تر. یک بررسی درخشان از انسان و زندگی مدرن. روایت رمان سقوط به صورت مونولوگی است که یک قاضی تائب  آنگونه که خود را معرفی می کند در یک کافه در شهر آمستردام هلند که نام  کافه مکزیکوسیتی است آغاز می شود و در تمام داستان قاضی تائب دست شخصیت داستانی اش را می گیرد و  شروع می کند  به روایت  زندگی‌ و عقایدش به عنوان یک وکیل عدالت طلب  که مدافع حقوق زنان و کودکان است و نمودی عینی از عدالت خواهی. روایت داستان به گونه ای است که انگار دست خواننده را گرفته و به صورت مونولوگ با او حرف میزند  و هیچ دیالوگی از هیچ شخصیت دیگری در داستان وجود ندارد اما هرچه از داستان میگذرد کامو با واکاوی روان و و دلایل رفتار شخصیت اصلی داستان ش نقبی به زندگی رفتار و اخلاق مدرن می زند. در جایی از کتاب ب شخصیت اصلی می گوید اگر در زندگی امروز کسی بگوید که از راه برده داری روزگار می گذراند او هم مثل وکلای دیگر به تنظیم شکایت از او او خواهد پرداخت اما هرچه داستان جلوتر میرود نشان می دهد که همه انسان ها در وجود خود خواستار داشتن کسی هستند که بی چون و چرا مطیع آنها باشد یعنی همان برده .نام رمان هم به نظر من به این دلیل سقوط است که نشان دهنده چگونگی سقوط انسان  به اعماق شرارت و پلیدی ها را می کاود. رمان سقوط به نظرم شبیه ترین نوشته ی کامو به نوشته های نویسنده موردعلاقه‌اش داستایفسکی است. ژان پل سارتر در مورد رمان سقوط گفته احتمالا زیباترین و درک نشده ترین کتاب کامو. هر چند که نیمه اول رمان از نیمه انتهایی آن کیفیت بهتری دارد اما همچنان رمان سقوط داستانی است پر مفهوم و قابل اعتنا که غیر از این هم از آلبر کامو انتظار نمی رود. ترجمه کاوه میرعباسی هم بسیار خوب بود.
      
2

8

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.