یادداشت آرامه بصیرتی
4 روز پیش
خب ایشون رو یک بار دیشب و یک بار امروز خوندم. ادارهی جبران عمر، یه رمان فانتزی جمعوجوره از آریل دورفمان که وقتی میخونی، حس میکنی یهجورایی با مرگ و زندگی و عدالت داره شوخی جدی میکنه! ماجرا از یه ادارهی مرموز شروع میشه. یه جای عجیب که کارمندا—not angels, not humans—یه مأموریت خاص دارن: پیدا کردن آدمایی که به اشتباه مردهن! قربانیای جنگ، جنایت، خشونت، شکنجه... آدمایی که شاید اگه دنیا منصفتر بود، هنوز زنده بودن. راوی داستان یکی از همین کارمندهاس، اسمش رو نمیدونیم، اما کمکم میفهمیم که فقط یه دفتردار معمولی نیست. اون هر روز داره خشونتهای باورنکردنی علیه آدمها رو میبینه، پروندهها رو ورق میزنه، و وسط یه عالمه فرم و سند و عدد، احساساتش بیدار میشن. و درست وقتی که فکر میکنی قراره فقط یه روایت تلخ و انتقادی باشه، یه پیچ اساسی میخوره: این کارمند عاشق یکی از همون مردهها میشه! و کاری میکنه که هیچکس تو اون اداره جراتش رو نداره—بهش صد زندگی میده. رمان یه ترکیب خفن از فانتزی و واقعیته. یهجور داستان آخرالزمانی که از یه طرف داره به عدالت و بخشش فکر میکنه، از یه طرفم دربارهی فروپاشی زمین هشدار میده. انگار داره میگه: «هی آدمها! وقتی اینقدر به هم بدی میکنین، وقتی هیچ جایی برای جبران نمیذارین، تهش چی میمونه جز خاکستر؟» اما نکتهی طلایی کتاب اونجاست که میگه شاید، فقط شاید، هنوز یه نفر پیدا بشه که دلش بلرزه، قانون رو بشکنه، و یه نفر رو از نو بسازه. اگر از کتابایی مثل کارای کافکا یا «مرگ ایوان ایلیچ» تولستوی خوشت میاد، این یکی هم حسابی میچسبه. یه جور مرگِ اداری، که تهش عشق، همهچی رو به هم میریزه. #آریل_دورفمان #معرفی_کتاب #کتاب_خوار
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.