یادداشت مصطفا جواهری
1402/11/30
{آدمها هم وقتی روبهروی هم قرار میگیرند باید یکی برود کمی پایینتر و اجازه بدهد دیگری خم بشود طرفش، باید او را بکشد سمت خودش تا حرف هایش به جریان بیفتند. وگرنه ممکن است آن آدم هی پر بشود و پر بشود اما نتواند حرف بزند، تا جایی که یا حرفهایش برای همیشه بمیرند یا منفجر بشود و همین جوری حرفهایی بزند که هیچ ربطی به آنچه که میخواسته بگوید ندارد.} عامدانه چندین ماه فاصله انداختم بین مطالعهٔ جلد اول و دوم. که ببینم آیا جلد دوم به خودی خودش، کشش و قوت دارد یا نه. که داشت. آقای شاهآبادی در جای درستی ایستاده. مسألهاش تاریخ است و هویت ملی. داستان را هم خیلی خوب میداند و بلد است. طبیعتاً با نتیجهای مطلوب مواجهیم. البته که مثل جلد اول، در مواجهه با تهران قدیم، بیشتر با اطلاعات ویکیپدیایی روبرو میشویم تا با تصویرسازیهایی عینی مبتنی بر منابع تاریخی موجود. ظرفیتی که میشده از آن استفاده شود و نشده.
6
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.