یادداشت پواد پایت

اتاق ورونیکا
        هر سالی که می‌گذرد بیشتر بنده‌ی تعلیق می‌شوم و کمتر دنبال داستان‌هایی که صرفا با اتفاقات عجیب غافلگیرم کنند می‌روم. آن‌هایی که بخواهند از یک جایی ناگهانی اطلاعات جدید بدهند و زور بزنند تا میخکوبم کنند را پس می‌زنم. عاشق خود تعلیق شده‌ام و نتیجه‌اش چندان برایم مهم نیست. همان انتطار، همان حدس‌ها و همان تردید برایم اهمیت دارد. تعلیق برایم ملموس شده و پیچش داستانی و اتفاقات غیرمنتظره برایم مصنوعی و ساختگی.

نیمه‌ی اول کتاب رو دوست داشتم. طبیعتا در موردش تعریف زیاد شنیده بودم و می‌دونستم ریتم و ایناش خیلی خوبه. و واقعا هم سریع و کوتاه و جذاب بود. و تعلیق خیلی خوبی هم داشت.
اما از جایی که شروع می‌کرد اطلاعات اضافه دادن، واقعا اذیت کننده بود. انگار نویسنده از یه جایی به بعد تصمیم گرفته بود که هوشش رو به رخ ما بکشه. چپ و راست غافلگیر می‌کرد و طناب پلات پیچیده‌تر می‌شد. ولی اتفاقات به خط داستانی نمی‌چسبیدند. صرفا میفتادند که قضیه پیچیده‌تر بشه. 
در مجموع متوسط. پایان‌بندی رو دوست نداشتم، از همون جنسی که از فیلمی‌ مثل شاتر آیلند متنفرم. ادای باهوش بودن و گیر انداختن مخاطب رو در آوردن، هیچ وقت در کتم نمی‌ره.
جلد کتاب رو دوست دارم و توی چاپ خیلی خوب درومده. ترجمه معمولی بود.
      
765

29

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.