یادداشت SHIVA

SHIVA

SHIVA

3 روز پیش

        چهارگانه‌ی کریستوفر، قصه‌ی نوجوانانی‌ست که به‌جای رویا، کابوس به ارث می‌برند. جهانی آینده‌نگر اما از جنس قرون وسطی، که تکنولوژی فروپاشیده، تمدن خاک‌خورده، و سلطه‌ی بیگانه با پوشش ایمان و اطاعت بازگشته است. این رمان‌ها، در ظاهر ژانر علمی‌تخیلی نوجوانانه، اما در جوهره، آئینه‌هایی تار و پرغبارند؛ بازتابی از هراس‌های انسان مدرن از نظم‌های بی‌چهره، از عقلِ مطیع، از آینده‌ای که در آن پرسش ممنوع است.
کریستوفر، همچون پالاسیو در "شگفتی"، از سانتی‌مانتالیسم پرهیز دارد. زبان او ساده است، اما نه ساده‌لوحانه. روایتش خطی‌ست، اما در دل آن، پیچیدگی‌هایی نهفته که با هر قدم نوجوانانش به سطح می‌آیند: ترس، شک، رشد، و عصیان. در جهانی که "کلاهک"‌ها ذهن‌ها را مصادره کرده‌اند، قهرمانانش با نخستین بارقه‌های تفکر، تبعید می‌شوند. درست مانند آگوست پولمن، که پیش از آن‌که سخن بگوید، قضاوت می‌شود، ویل پارکر، قهرمان جان کریستوفر نیز، پیش از آنکه خود را بشناسد، به جرم "کنجکاوی"، تبعیدیِ جهان خود می‌شود.
چهارگانه‌ی کریستوفر را باید با معیار "معماری جهان" سنجید. او نه تنها داستان می‌نویسد، بلکه تمدنی خلق می‌کند؛ با تاریخ، اسطوره، ایمان، و قدرت. در این جهان، زیبایی در سکون نیست، در حرکت است. لحظه‌هایی که شخصیت‌ها درمی‌یابند که نگاه‌شان دیگر همان نگاه دیروز نیست. و آنجاست که داستان از جلد نوجوانانه‌اش بیرون می‌آید و بدل به حکایت فلسفی بلوغ می‌شود.
اما آن‌چه این رمان‌ها را از مرز سرگرمی فراتر می‌برد، همان چیزی‌ست که درعمق متن نیز حس می‌شود: «رخداد انسانی در قلب». این آثار، در زیر لایه‌های علمی‌تخیلی‌شان، پر از لمس‌های انسانی‌اند. لحظاتی از مراقبت خاموش، از وفاداری‌هایی که دلیل نمی‌خواهند، از دوستی‌هایی که حتی در سایه‌ی بیگانگان هم دوام می‌آورند. کریستوفر میان رنج‌های قهرمانانش داوری نمی‌کند. او نشان می‌دهد که هرکس، حتی در دنیایی که اختیار از او سلب شده، می‌تواند انتخاب کند: بایستد، بپرسد، و نجات دهد.
در انتهای این چهارگانه، آزادی نه با پیروزی حماسی، بلکه با هزینه‌ای سنگین حاصل می‌شود. شکاکیت، فقدان، و این سوال تلخ: آیا ارزشش را داشت؟ و ما، درمی‌یابیم که پاسخ، گاهی مهم نیست. آنچه اهمیت دارد، آن است که انسان، با وجود پیش‌بینی سوگ، باز هم عاشق می‌ماند، مقاومت می‌کند، و مراقبت می‌ورزد.
چهارگانه‌ی کریستوفر، «فریاد پرسش» است در برابر نظم‌های سرکوبگر. اثری‌ست که با ساده‌گی‌اش فریب‌مان می‌دهد، اما در دل‌مان بذر تردید، عصیان و شجاعت می‌کارد. ادبیاتی که اگرچه برای نوجوان نوشته شده، اما نگاهی فراتر از سال‌ها دارد: نگاهی که به‌جای پاسخ، جسارت پرسیدن را برمی‌انگیزد.
      
390

21

(0/1000)

نظرات

فکر کنم این کتاب اسمش وقتی که سه پایه ها به زمین آمدند هستش
1

0

SHIVA

SHIVA

3 روز پیش

نمیدونم🤷🏻‍♀️
من خیلی سال پیش این کتاب رو از کتابخونه امانت گرفتم و اسمش"رمان های چهارگانه جان کریستوفر" بود و داستان های سه پایه ها و کلاهک ها رو داشت. 

0