یادداشت نیما اکبرخانی

        بد بود . واقعا بد بود .
من اصلا دوست ندارم به حاصل زحمات کسی بگم بد . دوست ندارم نویسنده رو بابت رنجی که برده ناراحت کنم ولی اینجا هم می خوام راستشو بگم . این واقعا بد بود 
کتاب پر از اشکال های تایپی ، املایی  بود . اصطلاحات رو بعضا غلط نوشته بود و چهارتا تبدیل واحد نتونسته بود انجام بده . اصلا احساس می کردی نویسنده نخواسته به خودش زحمت بده و صرفا خواسته یه ماست مالی انجام بشه و خلاص . 
مساله بعد که بیشتر از مورد قبلی آزار دهنده بود هم این بود که اصلا جذاب نبود . 
مثلا یه نفر نشسته پشت یه توپ ضد هوایی  شاید حدود 30 یا 40 کیلومتر دور تر از  خط مقدم . در تمام دوران حضورش یک بار اون منطقه ای که ایشون بوده بهش حمله هوایی شده که هواپیما هم رفته یه جایی توی 5 کیلومتری این بابا رو بمباران کرده . این بنده خدا هم یه تعدادی به سمت اون هواپیمای دشمن شلیک کرده که به هدف نخورده و تمام !!!!! 
من نمی گم این طرف توی جنگ نقشی نداشته اما کی گفته باید خاطراتشو چاپ کرد ؟؟؟؟؟؟؟ 
من فقط و فقط حدسم اینه که پدافند هوایی یه پولی بابت این کتاب داده و خواسته به هر ضرب و زوری که هست یه کتابی چاپ کنه نویسنده هم گرفته و هیچ ارزشی برای قلم خودش و خواننده قائل نبوده . 
شایدم من اشتباه کنم الله اعلم