یادداشت راضیه بابایی

        ایستگاه آخر،  کاروانسرای سنگی

تابوت سرگردان هم به خط آخر رسید. ۲۶۰ صفحه داستان در ژانر وحشت ایرانی را خواندم و در حالی بین خوف و رجا به سر می‌برم.
سخت است از اثری بنویسم که نمی دانم ایرادش چیست ولی آنطور که باید به جانم نچسبیده است.
بهتر که با نقاط قوت شروع کنم:

-زبان داستان روان و یکدست، ساختار جملات و عبارات سالم و ویراستاری متن قوی و کم ایراد
-توجه به تاریخ معاصر ایران و نشان دادن بافت اجتماعی دوره قاجار،  سبک زندگی، نحوه تعاملات مردم، نحوه سفر رفتن و... در قالب داستانی
-توجه به اسطوره های بومی و موجودات خیالی_فانتزی با هویت و باورهای ایرانی
-اثری قوی در زمینه تکنیک های نویسندگی
-توجه به کسب مهارت‌های زندگی در نوجوان

بخش سخت ماجرا گفتن از نکات منفی کار است. از نظر فنی و محتوایی ایرادی به نظرم نمی‌رسد. این امتیاز بزرگی برای یک کتاب نوجوان است که به راحتی  آن را قابل معرفی به مخاطب می‌کند. ولی با وجود عناصر لازم برای داستان ژانر وحشت(تاریکی و رعد و برق، وجود موجودات آدم‌خوار، جنازه، قلعه‌ای در وسط بیابان، قتل و...)چنان که باید مخاطب را تحت تاثیر قرار نمی دهد و توقع او را برآورده نمی‌کند.
به نظر می رسد انگار خلق و خوی آرام و با طمانینه‌ی نویسنده در داستان رسوخ کرده، هیجان کار را کاهش داده و ریتم آن را کند کرده است.
یا اینکه نویسنده به عمد با شکستن خط زمان و فلش بک در بزنگاه‌های وحشت، میزان ترس و وحشت کار را در حدی کنترل شده نگهداشته است.به طوری که تا مخاطب می‌خواهد درگیر هیجان و ترس شود، با آوردن یک صحنه آرام یا بازگشت به گذشته موتور محرک وحشت از کار می‌افتد و آنطور که می خواهد لذت نمی‌برد.

با وجود این نکته، کتاب تابوت های سرگردان اثری قابل توصیه در ژانر وحشت است و حتما ارزش یک بار خواندن را دارد
امتیاز ۴ از ۵

https://eitaa.com/vazhband
      
430

32

(0/1000)

نظرات

کتاب رو خوندم راضیه جان. به نظرم این ایراد نبود. تعلیق رو بیشتر می کرد و باعث می شد آدم سریعتر فصلهای فلش بک رو بخونه تا برسه به ادامه‌ی ماجرا. و در نتیجه حتی با این کار سرعت کتاب خوندن واقعا بالا می رفت.

1