یادداشت سمی
3 روز پیش
در این کتاب همراه با کلاریسا دالاوی رهگذر خیابانهای لندن میشویم. از زمانیکه کلاریسا برای مهمانی بزرگ خود به پارک میرسد و گل میخرد. من این کتاب رو دو سال پیش خوندم و متاسفانه خیلی درکش نکردم ولی امسال که دوباره خوندم خیلی دوستش داشتم. کتاب اصلا خستهکننده نیست چرا که در هر خط کتاب شاهد داستان زندگی یکی از اطرافیان کلاریسا هستیم و با یکی از آنها همراه میشویم. گفته شده شاید دغدغهی اصلی وولف در این کتاب بررسی زندگی مرفه زنان و مردان طبقه اشراف انگلستان بعد از جنگ جهانی اول باشد که به خوبی در داستان نمود داشت و قابل درک بود. از شخصیتهای کتاب میتوان به سلی دوست هنرمند و خیاط کلاریسا، هیو دوست دوران کودکیاش، پیتر یکی از خواستگارانش و ریچارد همسرش و الیزابت دخترش نام برد. سبک داستان سیال ذهن است. این کتاب یکی از مهم ترین نوشتههای ویریجینیا وولف است. شخصیت دیگر کتاب هم سپتیموس است که در جنگ جهانی اول حضور داشته و مشکلاتی از لحاظ روحی برایش پیش آمده و مدام در حال درمان و معالجه است که نافرجام میباشد. . پیتر گفت:« وقتی آدم جوان است آنقدر هیجانزده است که نمیتواند آدمها را بشناسد. ولی وقتی به پیری میرسد، یعنی دقیقا به پنجاه و دو سالگی ؛ وقتی آدم به پختگی میرسد، میتواند مشاهده کند و بفهمد در حالیکه نیروی احساس را نیز از دست نمیدهد.»
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.