یادداشت زهرا رحمتی
1403/2/2
3.2
19
زندگی ؟! زیبایی؟!توصیف؟! به شخصه علاقه ای به صورت جدی به مبحث جانبازی نداشتم ، راحت تر بگم برام مهم نبود کتاب از مسئول کتابخونه گرفتم و شروع کردم به خوندن اول از همه تعجب و بعد سردرگمی و بعد گم شدن در صحن آزادی و بعد ضربه ناگهانی مرگ رضا ، و بعد آغاز گریه هایم گریه از لحظه بسته شدن چشم های رضا تا تشییع اش در حرم لحظه به لحظه همراه حوریه بودم و لحظاتی حوریه یاد گرفت مادر باشد امان از آن لحظاتی که حوریه باید روی پاهایش میایستاد و مقاومت میکرد چقدر آشنا بود پناهگاهش در آغوش مهربان ترین ، مگر حالت میتواند بد باشد ؟! و بنظرم کلمه زیبا یا قشنگ یا عالی هیچ کدام عمق ماجرا را نمیگوید عمق ماجرا عمق قلب همه ما انسان هاست و برای من کتابی بود که برایش تا ۳ صبح بیدار ماندم نمی توانستم نخوانم * صرفا یک نقد به نویسنده داستان خیلی مشوش بود یه جاهایی خیلی صحنه عوض میشد و باعث شد اول از همه کتاب رو درست نخونم جدا کردن زمان ها از هم با یک ویرگول و جدا کردن پاراگراف ها میتوانست جذابیت را صد برابر کند
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.