یادداشت Chista Rasouli

Chista Rasouli

Chista Rasouli

7 روز پیش

        داستان‌های موراکامی جادویی‌اند. ابتدا روایتی از روزمرگی‌اند، با لحنی به‌نظر بی‌تفاوت. و بعد روایت‌گر اتفاقی عجیب می‌شوند که می‌دانی رخ‌دادنی و منطقی نیست اما در کلام موراکامی، دست کم برای من، باورکردنی می‌شوند. مثلاً وقتی می‌گوید «شهر گربه‌ها»، من فکر نمی‌کنم «داستان است و بیا فرض کن شهری بوده که گربه‌ها در آن می‌زیستند». بلکه من ناخواسته می‌پذیرم چنین شهری بوده و تا انتهای داستان منتظر می‌مانم موراکامی برایم بگوید حالا چطور ممکن است چنین چیزی؟

از پنج داستان این کتاب، «کینو»، «دیروز» و «سامسای عاشق» را پیش‌تر در کتاب‌هایی مجزا از مترجم‌هایی دیگر خوانده بودم. این بار به نظرم متفاوت‌تر و بهتر آمدند: نمی‌دانم به خاطر گذر زمان و مخدوش شدن خاطره و حافظه‌ام بود یا برگردانِ بهترش.
      
1

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.