یادداشت محمدامین اکبری

موشها و آدمها
        به نام او

🔹️جان استاین‌بک از آن نویسنده‌های غریزی است که استعدادی شگرف و خدادادی دارد، کسانی که اثبات می‌کنند که درس عشق در دفتر نباشد. هنر باید غریزی باشد و از دل بجوشد. نمی‌دانم چه کسی درباره ماریو وارگاس یوسا گفته بود، شاید خولیو کورتاسار، که اگر یوسا را در کنج خلوتش با یک ماشین تحریر رها کنی کلی اثر خوب می‌نویسد. استاین‌بک هم چنین است، پرکار با آثاری ارجمند و ماندنی و البته از یوسای عزیز نویسنده‌تر.

🔸️برای بار دوم "موش‌ها و آدم‌ها" را خواندم و با اینکه تقریبا تمام داستان را در ذهن داشتم و پایان آن موبه‌مو در خاطرم بود و از این جهت از فیض غافل‌گیرشدن بی‌نصیب ماندم. باز هم غرق لذت شدم و توجهم به نکاتی جلب شد که در دفعه اول به چشمم نیامده بود. "موش‌ها و آدم‌ها" علاوه بر اینکه به اقشار زحمت‌کش و مهجور مانده می‌پردازد و با آنان همدلی می‌کند و از این منظر یک اثر سوسیالیستی است. یک داستان ناتورالیستی تمام عیار نیز هست. این نکته در خوانش اول نظرم را جلب نکرده بود. البته بگویم که من این اثر را قریب شش سال پیش خواندم و در آن سال اولین کتابی بود که از استاین‌بک می‌خواندم. ولی امروز بیش از هفت هشت اثر از او خوانده‌ام و با جهانش آشنایی بیشتری دارم. القصه حتما این شاهکار کوتاه را بخوانید و از آن لذت ببرید. ضمن اینکه این ترجمه از ترجمه‌های خوب و دلنشین سروش حبیبی است.

پ.ن: من این‌بار هم ترجمه حبیبی را خواندم ولی به دلیل محدودیت بهخوان نتوانستم یادداشت دیگری ذیل همان ترجمه اضافه کنم. مجبور شدم ذیل ترجمه مرحوم داریوش یادداشت را بگذارم.
      
118

5

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.