یادداشت من کتابخوانم

        ✔️معرفی اول:

🔸کتاب «یادت باشد»، داستان زندگی شهید حمید سیاهکالی‌مرادی، دومین شهید مدافع حرم استان قزوین است.
این کتاب، عاشقانه‌ترین کتاب شهدای مدافع حرم برای شهید پاییزی دفاع از حریم اهل بیت (ع) است. شهید سیاهکالی‌مرادی، در پاییز سال ۸۹ به کربلا رفت، در پاییز سال ۹۱ عقد کرد، در پاییز سال ۹۲ ازدواج کرد و نهایتاً در پاییز سال ۹۴ به شهادت رسید!
این کتاب به روایت همسر شهید نوشته شده است و طراحی جذاب جلد آن، گویای همین غربت همسرانه از جنس پاییز است که کتاب «یادت باشد» را بیش از هر چیزی به کتابی سراسر عشق و محبت و دلدادگی بدل کرده است.

«یادت باشد» یک عاشقانه آرام در دل هیاهوهای زندگی است که با زبانی ساده و شیرین به‌قلم «رسول ملاحسنی» روایت شده و انتشارات شهید کاظمی آن را روانه بازار کتاب کرده است.

این کتاب، داستان دختر و پسر جوان ــ زن و شوهر ــ متولّدین دهه‌ی ۷۰ ، است که برای اینکه در جشن عروسی‌شان گناه انجام نگیرد، نذر می‌کنند سه روز روزه بگیرند! آنها به‌ خدای متعال متوسّل می‌شوند، سه روز روزه می‌گیرند. پسر عازم دفاع از حریم حضرت زینب (سلام الله علیها) می‌شود؛ گریه‌ی ناخواسته‌ی این دختر، دل او را می‌لرزاند؛ به این دختر ــ به خانمش ــ می‌گوید که «گریه‌ی تو دل من را لرزاند، امّا ایمان من را نمی‌لرزانَد"»! و آن خانم می‌گوید که «من مانع رفتن تو نمی‌شوم، من نمی‌خواهم از آن زنهایی باشم که در روز قیامت پیش فاطمه‌ زهرا سرافکنده باشم!»

کتاب از زبان رهبر معظم انقلاب:
یک کتابی تازه خوانده‌ام که خیلی برای من جالب بود. دختر و پسر جوان - زن و شوهر متولدین دهة ۷۰ می‌نشینند برای اینکه در جشن عروسی‌شان گناه انجام نگیرد، نذر می‌کنند سه روز روزه بگیرند! به نظر من این را باید ثبت کرد در تاریخ که یک دختر و پسر جوانی برای اینکه درجشن عروصی‌شان ناخواسته خلاف شرع و گناهی انجام نگیرد، به خدای متعال متوسل می‌شوند. سه روز روزه می‌گیرند. پسر عازم دفاع از حریم حضرت زینب (س) می شود؛ گرية ناخواسته اسن دختر دل او را می‌لرزاند. – به خانمش – می‌گوید که گرية تو دل من را لرزاند. اما ایمان من را نمی لرزاند! و آن خانم می‌گوید که من مانع رفتن تو نمی‌شوم. من نمی‌خواهم از آن زن‌هایی باشم که در روز قیامت پیش فاطمة زهرا سرافکنده باشم! ببینید، این ها مال قضایای صد سال پیش و دویست سال پیش نیست. مال سال ۹۴ و ۹۵ و مال همین سال‌هاست. مال همین روزهای در پیش روی ماست؛ امروز این است. در نسل جوان ما یک چنین عناصری حضور دارند، یک چنین حقیقت‌های درخشانی در آن‌ها حضور دارد و وجود دارد. اين‌ها را باید یادداشت کرد این‌ها را باید دید. این‌ها را باید فهمید. فقط هم این یک نمونه‌ نیست که بگویید «آقا! به یک گل بهار نمی‌شود»؛ نه، بحث یک گل نیست؛ زیاد هستند از این قبیل. این دو - زن و شوهری که عرض کردم - هر دو دانشجو بودند که البته آن پسر هم بعد می‌رود شهید می‌شود؛ جزو شهدای گران‌قدر دفاع از حریم حضرت زینب (س) است.

🔸کتاب «یادت باشد» خاطرات روزهای زندگی فرزانه سیاهکالی با شهید مدافع‌حرم،حمید سیاهکالی مرادی است که در سن ۲۶سالگی به شهادت رسید.
این اثر به قلم محمدرسول ملاحسنی، آمیزه‌ای از عشق، ایمان و استقامت است که یک زندگی پاک و مومنانه را به تصویر می کشد؛زندگانی که با وجود سادگی‌اش، انسان در آن رشد می‌کند، آنقدر که در عرش الهی جای گیرد.
**********
معرفی دوم:

🔸کتاب یادت باشد نوشته‌ی محمد رسول ملاحسنی کتابی درباره زندگی شهید ۲۶ ساله مدافع حرم، حمید سیاهکلی مرادی به روایت همسر ۲۲ ساله‌اش، فرزانه سیاهکلی مرادی است.
 کتاب «یادت باشد» روایتی است عاشقانه از زندگی یک شهید مدافع حرم که پاییز سال ۸۹ به کربلا رفت، پاییز سال ۹۱ عقد کرد، پاییز سال ۹۲ ازدواج کرد و نهایتاً در پاییز سال ۹۴ در دفاع از حرم مطهر حضرت زینب کبری(س) به شهادت رسید! شهید حمید سیاهکالی.

همسر شهید «حمید سیاهکلی مرادی»، فرزانه، روایتی جذاب و خواندنی از زندگی‌شان ارائه داده است، فرزانه، کتاب را از کمی پیش از آغاز زندگی مشترکشان نوشته است، یعنی زمانی که برای کنکور درس می‌خوانده و اصلا به فکر ازدواج کردن با هیچکس نبوده است، اما ماجراهای جالب خواستگاری حمید و فرزانه و اتفاقات بعد از آن است که دل فرزانه را می‌برد و جواب مثبتش را اعلام می‌کند.
 
داستان را  از زبان فرزانه سیاهکالی مرادی، همسر شهید مدافع حرم، حمید سیاهکالی مرادی می‌خوانیم. دختری که درگیر درس و کنکور بود و قصدی برای ازدواج نداشت. اما سرنوشت و قسمت او را همسر شهید کرد. داستان از پیش از ازدواج این دو شروع می‌شود. فرزانه به پیروی از یکی از همسران شهید که برای ازدواج و انتخاب همسر تصمیم گرفته بود چهل روز روزه بگیرد و بعد از آن چهله به اولین خواستگار خود بله بگوید، بر آن شد چهله‌ي دعای توسل را داشته باشد. روایتی عاشقانه که شما را هم می‌خنداند و هم با فرزانه اشک خواهید ریخت. درجربان مسیر سخت زندگی و تصمیم دشوارش قرار می‌گیرید. نثر کتاب آنقدر جذاب و روان است که شما با شروع کتاب نمی‌توانید آن را کنار بگذارید. کتاب سراسر عشق و دلدادگی است که می‌توان آن را جای دوستت دارم هدیه داد.
کتاب را محمد رسول ملاحسنی که نویسنده‌ای جوان در حوزه‌ی مقاومت است در طی مصاحبه‌ای با همسر شهید گرداوری کرده است. مقدمه‌ی کتاب با هفت سین نویسنده آعاز می‌شود که خواندن آن خالی از لطف نیست. در کل کتاب شامل ده فصل، از روز خواستگاری تا شهادت است. روز خواستگاری، دوران عقد، ماه عسل، آغاز زندگی مشترک تا جایی که این زوج جوان دعا می‌کردند تا نام شهید حمید سیاهکالی مرادی در قرعه‌کشی اعزام مدافعان حرم  بیرون بیاید و البته که تب و تاب روزی که شهید شدند و بی‌قراری همسرش. این شهید را شهید پاییزی می‌نامند چرا که در پاییز ۸۹ به سوریه رفت، در پاییز ۹۱ عقد کرد، در پاییز ۹۲ ازدواج کزد و در پاییز ۹۴ درر حالی که به عنوان عضو تیپ ۸۲ سپاه حضرت صاحب ‌الامر (عج)،  برای ماموریت جعفر طیار اعزام شده بود، در عملیات نصر دو در منطقه‌ی حلب به شهادت رسید.
🔹برشی از کتاب:
سر سفره که نشست گفت: «آخرین صبحونه رو با من نمی‌خوری؟!»؛ با بغض گفتم: «چرا این‌طور میگی؟ مگه اولین باره میری مأموریت؟!» گفت: «کاش می‌شـد صداتو ضبط می‌کردم با خودم می‌بردم که دلم کمتر تنگت بشه». گفتم: «قرار گذاشتیم هر کجا که تونستی زنگ بزنی، من هر روز منتظر تماست می‌مونم، منو بی‌خبر نذار.»
با هر جان کندنی که بود برایش قرآن گرفتم تا راهیش کنم، لحظه آخر به حمید گفتم: «حمید تو رو به همون حضرت زینب(س) هرکجا تونستی تماس بگیر». گفت: «جور باشه حتماً بهت زنگ می‌زنم، فقط یه چیزی، از سوریه که تماس گرفتم چطوری بگم دوستت دارم؟ اونجا بقیه هم کنارم هستن، اگه صدای منو بشنون از خجالت آب میشم»؛ به حمید گفتم: «پشت گوشی به جای دوستت دارم بگو یادت باشه! من منظورت رو می‌فهمم». از پیشنهادم خوشش آمده بود، پله‌ها را که پایین می‌رفت برایم دست تکان می‌داد و با همان صدای دلنشینش چندباری بلند بلند گفت: «یادت باشه! یادت باشه!» لبخندی زدم و گفتم: «یادم هست! یادم هست.»
      
1

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.