یادداشت فهیمه حدیدی
1403/7/29
3.8
10
من آدمِ بسیار کارولین هلستونی هستم! با این تفاوت که هیچ کس من رو یه پرتره بی نقص از مریم مقدس توصیف نمی کنه ، و اساسا پرتره بی نقص یا حتی اتود اولیه یک پرتره بی نقص هم توصیف خوبی برایم نیست. کارولین نمودی از ظرافت و زیبایی به سلیقه غربی است ، با صورت سرخ و سفید و چشم های آبی آرام ... بیشترین شباهتم به کارولین همین سخت گرفتن است! همین اجازه ندادن و امتناع کردن ... از این ها بگذریم شرلی داستانی تاریخی از صنعتی شدن انگلستان است ، بحران اقتصادی که با خودش بحران های هویتی فرهنگی و تغییر سبکزندگی هم به بار می آورد. موقع خواندن شرلی، بارها به این فکر کردم که چارلز دیکنز و شارلوت برونته عجب زوج جالبی می شدند! ورژن انگلیسی سیمین دانشور و جلال آل احمد خودمان ... جدای از نمک شوخی، تاریخ انگلیس را _البته از دید یک انگلیسی که حتی وقتی منتقد است وطن گریز یا وطن فروش نیست ! بلکه خیلی روایت ها و ماجراها از زاویه ای هستند که به نفع بریتانیا تمام می شود _ بهتر از هر منبع دیگری می شود در رمان هایشان جستجو کرد ، ورژن زنانه اش را شارلوت برونته می نویسد و زاویه دید مرد را چارلز دیکنز و می شوند نقش های مکمل محبوبم! و سپس برسیم به رابرت مور ، مرد مقبولی که در کنار همه ویژگی های خوشایندش ، آدم های اطرافش را _و شاید خودش را_آنقدرها خوب نشناخته! محبت هایی را می پذیرد که بیش از انکه مسیر زندگی اش را سامان بدهد یا راست و ریس کند به پیچ و خم آن اضافه می کند. آدم هایی که رابرت مور را به شرط تنهایی اش دوست دارند. و البته من به او حق نمی دهم... هرچندبخش لینای وجودم دوستش داشته باشد . و تمام ! دومین برونته خوانی 💫
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.