یادداشت مریم محسنی‌زاده

        ﴿گیلگمش تنها یک حماسه نیست؛ آینه‌ای از ترس‌ها، آرزوها و پرسش‌های بشری دربارهٔ مرگ، قدرت، جاودانگی و معنای زندگی است.﴾
 
گیلگمش یکی از قدیمی‌ترین متون ادبی جهان با قدمت حدود ۲۰۰۰ سال پیش از میلاد است. گیلگمش به زبان سومری روی لوح‌های گِلی پخته نوشته‌ شده و در کتابخانهٔ آشوربانیپال نینوا (بزرگ‌ترین کتابخانهٔ باستانی خاورمیانه) پیدا شده است. 
اولین ترجمهٔ گیلگمش توسط جورج اسمیت در ۱۸۷۰ میلادی صورت گرفت. حدود ۳۰ تا ۴۰ هزار لوح دیگر در مناطق آشور و سومر یافت شد که نشان می‌دهد ریشه‌های حماسه به تمدن سومری بازمی‌گردد. سومریان از پایه‌گذاران تمدن شهری‌ بوده و باور داشتند جهان از آب (اِنکی، خدای آب‌های شیرین و نینما، الههٔ آب‌های شور) پدید آمده است و بهشت و زمین از آمیزش مارها (نماد حیات و مرگ) شکل گرفته‌اند. 
 
این حماسه با اسطوره‌ها و ادیان پیوند نزدیکی دارد. گیلگمش پیش از داستان حضرت نوح شکل گرفته، اما صحنه‌هایی مانند طوفان بزرگ در آن دیده می‌شود که به روایت‌های دینی شباهت دارد. اوت‌ناپیشتیم (قهرمان طوفان در لوح یازدهم) الگوی مستقیم نوح در تورات است و ریشه‌های این داستان به حماسهٔ اکدیِ آترام-هاسیس بازمی‌گردد. همچنین مضامینی مانند آفرینش، بهشت، گناهان بشر و رنج انسان در لوح‌های اکدی وجود دارد که به قصه‌های دینی دیگر پیوند می‌خورد.   

گیلگمش اولین تراژدی ادبیات جهان و الهام‌بخش بسیاری از قهرمانان اساطیری پس از خود است. گیلگمش ۱۳ قرن پیش از ایلیاد نوشته شده؛ شباهت‌هایی بین رابطهٔ گیلگمش و اِنکیدو با آشیل و پاتروکلوس وجود دارد که نشان از تأثیر این اسطوره بر هومر است. همچنین ایشتر به الهه‌های دیگر در اساطیر مدیترانه‌ای چون ایزیس و آفرودیت شباهت دارد. 
  
ساختار داستانیِ گیلگمش، الگوی سفر قهرمانِ جوزف کمبل را دنبال می‌کند: جدایی (ترک اوروک)، تشرف (نبرد با خومبابا، مواجهه با مرگ انکیدو)، بازگشت (بازگشت با بینشی جدید).  
سوفوکلس توصیفات زنده‌ای از شهر اوروک، دیوارهای عظیم، معابد و زندگی شهری می‌دهد.   
سوگواری گیلگمش در ادبیات بی‌نظیر است. او از طبیعت و انسان‌ها می‌خواهد برای اِنکیدو گریه کنند. این مرگ، ترس از فناپذیری را در گیلگمش بیدار می‌کند. مراسم سوگواری زنان شیون‌گر و شِندره‌پوش در آسیای باستان، مشابه مراسم تدفین اِنکیدو است. 

این داستان سرشار از نمادها است. خومبابا یا غول جنگل با چهره‌ای شبیه ابوالهول، ترکیبی از انسان و حیوان است. او نماد وهم طبیعت و خشم خدایان است.  
مار به عنوان دزد گیاه جاودانگی، نماد چرخهٔ زندگی و مرگ است و اقتباسی از داستان آدم و حوا دارد.
گاو آسمان با نماد بقا و باروری در اساطیر هند و گاو سوشیانتِ زرتشتی در ایران پیوند دارد. 
عدد ۷ و ۱۲ در اساطیر بابلی مقدس بوده‌اند؛ هفت لوح اولیه و دوازده لوح نهایی ازاین‌رو ایجاد شده‌اند.
زنان در گیلگمش نقش آگاهی‌دهنده دارند؛ مثلاً مادر گیلگمش خواب‌های او را تعبیر می‌کند یا فاحشهٔ معبد اِنکیدو را از حیوانیت به انسانیت می‌رساند. همچنین خواب‌ها در گیگمش بازتاب ترس از مرگ هستند؛ مثل خواب ستاره‌ای که به گیلگمش می‌افتد.  

براساس تحلیل روانکاوانهٔ یونگ، اِنکیدو نمایندهٔ ناخودآگاه یا سایهٔ گیلگمش است؛ به‌عبارتی همان ترس‌ها و غرایز سرکوب‌شدهٔ اوست.‌ ازاین‌رو رابطهٔ گیلگمش و اِنکیدو می‌تواند نماد تقابل خودآگاه و ناخودآگاه باشد. 
همچنین گیلگمش به دلیل نداشتن پدر و تربیت توسط مادر، دچار عقدهٔ مادر است. این عقده، میل به بازگشت به رحم (تمایل به جاودانگی، شکست و مرگ) را در او ایجاد می‌کند.
 
واقعی بودن حماسهٔ گیلگمش تمواره مورد بحث بوده؛ برخی پژوهش‌ها گیلگمش را پادشاهی واقعی اوروک می‌دانند و برخی پژوهشگران لوح دوازدهم (احضار روح انکیدو) را الحاقی می‌دانند چون با روال داستان همخوانیِ کامل ندارد. عده‌ای محل قرارگیری جنگل سِدر که به عنوان مرز دنیای مادی و معنوی شناخته می‌شود را در زاگرس می‌دانند. برخی پژوهشگران هم آن را نمادی از کوهستان ممنوعهٔ خدایان (مثل المپ) به شمار می‌آورند. جالب است بدانید سفالینه‌‌ای حاوی نقش گیلگمش در حال کشتن شیر در موزهٔ آبگینه تهران وجود دارد.
  
این حماسه ابتدا به صورت شعر بوده و احمد شاملو آن را به فارسی و در قالب شعر ترجمه کرده. داوود منشی‌زاده نیز ترجمه‌ای روایت‌محور از آن ارائه داده که پرداخت زبانی کمتری دارد. در ادامه خلاصه‌ای از داستان گیلگمش بر اساس دوازده لوح‌ آمده:
💠 لوح اول: خواب گیلگمش و آمدن اِنکیدو  
گیلگمش دو سوم خدا و یک سوم انسان است. او قدرت و زیبایی بی‌نظیر، چشمانی درخشان مانند آفتاب، بدنی فولادین و قامتی بلند دارد. او حاکمی مستبد اما قانونمند است که مردم از ظلمش به خدایان شکایت می‌کنند.  
گیلگمش خواب می‌بیند که ستاره‌ای مانند جنگجو بر او می‌افتد و مردم به احترامش خم می‌شوند. مادرش این خواب را به عنوان پیش‌آگاهی از آمدن اِنکیدو تعبیر می‌کند. اِنکیدو موجودی وحشی، زادهٔ خدای آسمان، با بُنیه‌ای قوی است که مانند حیوانات زندگی می‌کند.  
💠 لوح دوم: رویارویی و دوستی گیلگمش و اِنکیدو  
اِنکیدو برای جنگ به اوروک می‌آید، اما پس از نبردی سخت، او و گیلگمش به دوستانی ناگسستنی تبدیل می‌شوند.  
💠 لوح سوم تا پنجم: نبرد با خومبابا
خومبابا، نگهبان جنگل سدر، با پنجه‌هایی مانند شیر، بدنی پوشیده از فلس مفرغ و نفسی آتشین است که همه از او می‌ترسند. گیلگمش و اِنکیدو پس از عبور از خانه تاریکی، او را شکست می‌دهند.  
💠 لوح ششم: رد عشق ایشتر و نبرد با گاو آسمان  
الههٔ ایشتر به گیلگمش پیشنهاد ازدواج می‌دهد، اما او با اشاره به سرنوشت شوم معشوقان پیشینِ ایشتر، این پیشنهاد را رد می‌کند. ایشتر گاو آسمان را برای انتقام می‌فرستد، اما گیلگمش و اِنکیدو آن را می‌کشند.  
💠 لوح هفتم و هشتم: مرگ اِنکیدو  
خدایان به عنوان مجازات، اِنکیدو را با بیماری و تب می‌کشند. گیلگمش سوگواری می‌کند: «آیا من نیز نباید بمیرم و تا ابد برنخیزم؟»  
💠 لوح نهم تا یازدهم: جستجوی جاودانگی  
گیلگمش از ترس مرگ به دنبال اوت‌ناپیشتیم (نسخهٔ بین‌النهرینی نوح) می‌رود. او از دروازهٔ عقرب‌ها (نماد مرز خودآگاهی و ناخودآگاهی) می‌گذرد و گیاه جاودانگی را می‌یابد، اما ماری آن را می‌دزدد.  
💠 لوح دوازدهم: بازگشت و مرگ  
گیلگمش به اوروک بازمی‌گردد و روح اِنکیدو را احضار می‌کند. حماسه با مرگ گیلگمش پایان می‌یابد.

✒️ برای نوشتن این یادداشت از کتاب، مقالهٔ اسطورهٔ گیلگمش، مقالهٔ یونگ و گیلگمش، پادکست‌های یونگ‌نگار، ناوکست و اکوکست، روایت سیاوش پاکراه و کلاس بهرام بیضایی استفاده کرده‌ام.
      
299

29

(0/1000)

نظرات

مینا

مینا

1404/3/5

منم واقعا از خوندن گیلگمش لذت بردم و اون زمانی که برای اولین بار خوندمش چنان هیجان زده شده بودم که هی برای دوستام تعریف میکردم. همین نسخه رو هم داشتم، ولی بعد که با انگلیسیش چک کردم دیدم بعضی جمله ها ترجمه نشده. ممکنه اشکال از کتاب من بوده، ولی اگه حوصله کردین ترجمه های دیگه و یا نسخه انگلیسی رو هم بررسی کنین هم مروری میشه هم آدم مطمئن میشه چیزی از دستش نرفته :))
1

1

چه حیف 
ممنونم 👌🏻 🪷  

0