یادداشت صاری‌آ

صاری‌آ

صاری‌آ

1403/6/24

        ما به فضا پرواز کردیم، و به سوی صحرای ماه، و در غبار آن گم شدیم، و در آنجا کسانی به ناگهان مردند و کسانی در آتش و سرب مذاب سوختند و در بخار سوزان سیاره‌ی زهره تجزیه شدند، و ما در مریخ و در آتش خورشید و رادیواکتیو بلعیده شدیم. مشتری متعفن بود و در آنجا با شتابی جهنده و رعد‌آسا از آتش و گاز سرخ گریختیم و به همه‌ی کائنات دشنام دادیم...
و در عاقبت نفرین‌زده‌یمان با خشم و تحسین به زحل نگریستیم و فریفته‌ی کار جهان شدیم... اورانوس و نپتون سبز و یخ‌زده بود... و سیاره‌ی پولوتون مملو از زهرخند بود... شگفتا... که از دیر هنگام خورشید را (سیریوس) و (سیریوس) را (کانوپوس) پنداشتیم. و همچون موج های خروشان خود را به اعماق سیاره‌ی های سپید سپردیم ولی هیچگاه به آن‌ها نرسیدیم... اینک در سفینه‌های خود با توده‌ی انبوهی از تعفن مومیایی شده‌ایم... در چهره‌های مسخره‌مان دیگر نه از مادرمان زمین که نفس نمی‌کشد و نه از یادمان نشان و اثری نیست...

به نظرم بد نبود..
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.