یادداشت محمدقائم خانی
1402/3/25
. به گفته پاتریشیا کاردن، تالستوی بارها و بارها شهرت ادبی چون زرش را صرف تأثیرگزاری اجتماعی کرد. چارلز ای. موزر زمان الکساندر دوم را چنین توصیف میکند: «دورهای که تورگنیف در خلال آن شهرت ادبی خود را تثبیت میکرد برای ادبیات روسیه دورهای مساعد نبود. 1848 تا 1855، یعنی از انقلابات اروپا تا مرگ تزار نیکلای اول را اکنون «عصر وحشت سانسور» میخوانند. هرتسن که این جریانات را پیشبینی میکرد، در 1847 وطن را ترک گفت و دیگر هرگز بازنگشت؛ بلینسکی در 1848 به مرگی زودرس از بین رفت؛ و داستایفسکی در 1849 به جرم فعالیتهای ضد رژیم به سیبری تبعید شد. در طی این دوره حتی نام بردن از بلینسکی در مطبوعات ممنوع بود و کوچکترین اشاره به عدم وفاداری به حکومت، سانسور میشد. 1855 سرآغاز دورهی تازه ای در تاریخ روسیه قرن نوزدهم است. وقتی که دیگر چیزی نمانده بود که کشور در جنگ کریمه شکست بخورد، نیکلای اول، که او را مستبدترین تزار روسیه میدانند، جایش را به آلکساندر دوم «تزار نجات دهنده» سپرد که در 1861 فرمان آزادی سرفها را صادر کرد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.