یادداشت زهرا ساعدی
7 روز پیش
داستان درمورد حملهی مغولها به ایران و پیرمردی است که به خونخواهی دخترش کفنپوش میشود و کمکم ارتشی دورش جمع میشوند. مغولها روستا به روستا جلو میروند تا میر و ارتشش را پیدا کنند و در این راه روستاها را میسوزانند و غارت میکنند. واکنش افراد روستا با آنچه از ایرانیها سراغ داریم آشنا است و اغلب اشتباهاتی مهلک. در نهایت هم قیام کمی به بیراهه کشیده میشود و میر از دنیا خسته و ملول میشود. آنچه درمورد داستان دوست داشتم شخصیت دو زن مهم و تاثیرگذارش بود: ترلان، دختر میر که مبارزه را به اسارت ترجیح داد و شعلهی قیام را روشن کرد و حره زنی که در از میان انبوه مردان بزدل روستا داوطلبانه به استقبال مرگ رفت و درنهایت به ارتش میر پیوست.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.