یادداشت مجتبی بنیاسدی
1403/6/15
دوست داشتم با بهترین اثر وفی، خواندن آثارش را شروع کنم. نه اینکه بخواهم همهی آثارش را بخوانم، اینکه اگر قرار است یک کتاب از این نویسنده بخوانم، بگذار بهترینش باشد. طبق یادداشت اول کتاب، این مجموعه داستان آخرین اثرش بود(البته کتاب آخر نیست). نمیدانم بهترینش هم هست یا نه. من زندگیهای پنهانِ توی داستانها را دوست داشتم. از نثرش هم بدم نیامد. جملههای کوتاه، دیالوگهای محکم و سریع را پسندیدم و بعضی توصیفهایش را نه. هر کدام از داستانها گذری سریع از یک زندگی بود که تنهایی در آن درخشان بود. احساس میکردم برشهایی از هر داستان، تجربههای زیسته نویسنده هم بوده. شاید این برداشت ناشی از اولشخص بودن اثر باشد. این را وقتی کتاب را میخواندم به ذهنم رسید: «داستانهای کتاب خیلی سادهی ساده، مهمترین روحیات زندگی زنانه و حتی مردانه را به تصویر کشیده است.»
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.