یادداشت دانه در تمنای جوانه

در شب هر خونی سیاه است
        اول نقاط مثبت :
ترجمه‌ی واقعا خوبی داشت، خوندن و فهمیدنش برام راحت بود. مثل فیلم از جلوی چشمم می‌گذشت و روندی که در پیش گرفته بود جالب بود. (بجز آخراش که زیادم نتونستم تمرکز کنم رو مدل بیانش.)
مباحث مد نظرش رو جالب بیان می‌کرد، می‌تونم بگم توصیفات جدیدی دیدم که تو ذهنم بمونه و از خیلی از جملاتش هم خوشم اومد.
فصلای کوتاه داشت و آدم ترغیب میشد ادامه بده، حتی می‌شد توی یه روز خوندش.

اما سه و نیم میدم چون :
با توجه به اسم و جلدش من توقع دیگه‌ای از کتاب داشتم. احساس کردم اواخر کتاب، داستان از مسیری که تصور میکردم خارج شده که خب این میتونه نقطه مثبت هم باشه (که چیزی طبق پیش‌بینی ما پیش نره) ولی چون نتیجه‌گیری درستی به شخص من نداد، زیاد نتونستم با تهش ارتباط بگیرم.
این شاید سلیقه شخصی باشه ولی جوری که راوی داستان در نهایت خودشو از جنگ کشید بیرون و به قول خودش دوباره متولد شد، پسندم نبود... متاسفانه مسلمون خوبی نبود اصلا.🙄😂 
یه مسئله‌ای هم که شاید توی ذوق می‌زد، تکرار بیش از حد یه سری  چیزا توی متن بود. شخصا مشکلی باهاش نداشتم چون به نظرم به فضای روایت‌گری می‌خورد و حس و حالشو منتقل می کرد. ولی شاید بعضیا از این تاکید زیادی و تکرار جملات خوششون نیاد. (در حقیقت یه مسئله رو چندین بار و از چندین زاویه بسط می‌داد ولی من ازش بدم نیومد، کنجکاو بودم که این‌بار از چه ابعادی می‌خواد ببینه.)

در کل از خوندنش پشیمون نیستم. تجربه‌ی خوبی بود، اما باید اعتراف کنم انتظار دیگه‌ای ازش داشتم.


      
11

10

(0/1000)

نظرات

🎉 تمومش کردیییی
2

1

اوهوممم🎉
کوتاه بود و خوندنشم واقعا راحت بود ولی چون سرم شلوغ بود آروم خوندمش🥲😂 

1