یادداشت dream.m
دیروز
بودن... یا نبودن... چه کسی جرأت دارد زندگی را برگزیند وقتی زمین زیر پاهایش میلرزد وقتی در پس هر انفجار صدای شکستن رؤیاهاست؟ وقتی آسمان پوشیده از دود است، و باد فقط بوی سوختگی میآورد وقتی خندهها گم شدهاند در هیاهوی آتش و ترس و صلح؟ صدای قهقهه بیجای دیوانهایست که میان شعلهها میرقصد، بیاعتنا به خاکسترها و دردها امید اما شعلهای کوچک، لرزان در دل تاریکی، که هر بار دوباره جان میگیرد اگر جرات کنیم، اگر باور کنیم، اگر زندگی را انتخاب کنیم. بودن، انتخاب دشواریست، رقصیدن با مرگ، نگه داشتن عشق، در دستانی خسته و خونین. بودن یا نبودن؟ مسئله هنوز همان است، اما زندگی را کسی انتخاب میکند که حتی وقتی همه چیز ویران است، جرأت کند بخندد، جرأت کند بسازد، جرأت کند بماند.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.