یادداشت مهدی کرامتی
1401/3/28
نویسنده قبول ندارد که هر کتابی ارزش خواندن داشته باشد، چون تا ابد نمیتوانیم بخوانیم و روزی خواهیم مرد، بنابراین باید بدانیم که سهمیهی مشخصی برای خواندن داریم که باید آن را به خوبی مصرف کنیم. اما حتی صرف انتخاب خردمندانه نیز کافی است، چون امکان دارد با «بد» خواندن کتابی خوب، آن را حیف کنیم. بنابراین چنین سؤالی مطرح میشود که چگونه باید کتاب بخوانیم؟ براساس اینکه هر کتاب خوب دارای محتوای مفید و ساختار منسجمی است، خوانندهی خوب هم باید آن را در دو سطح محتوا و ساختار مطالعه کند. در سطح محتوایی، باید کتاب را نقادانه مطالعه نمود و ادعاها و ادلهی نویسنده را جدا کرده و بر روی آنها اندیشید و ابراز نظر نمود. در سطح محتوایی باید نظام موجود در کتاب را استخراج نمود و فهمید که چگونه مطالب کتاب در قالب یک سیستم ارائه شدند و چگونه فصلهای مختلف آن پدیدار شدهاند و منطق حاکم بر سراسر کتاب چیست. بدینترتیب، مطالعهی خوب، همین حاوی بررسی انتقادی کتاب و هم حاوی کشف هندسه و نظام موجود در کتاب است. عمدهترین موضوعی که آقای آدلر به آن میپردازند، مسئلهی مطالعهی «نظاممند» میباشد. همو مینویسد:«هر کتابی که ارزش خواندن داشته باشد، بدون استثناء دارای وحدت موضوع و سازمانبندی اجزاست. کتابی هم که این ویژگیها را نداشته باشد، کتابی آشفته و درهم محسوب میشود و تقریباً مانند کتابهای بد، غیرقابل خواندن است.» آدلر اعتقاد دارد که یک خوانندهی حرفهای باید نظام موجود در کتابهای خود را استخراج کند. او مینویسد:«هر کتاب اسکلت و طرحی دارد که در میان مطالبش پنهان است. وظیفهی خوانندهی تحلیلی تشخیص آن است.» کسی که کتابی را نظاممند مطالعه کرده باشد، میتواند مبانی فکری نویسنده را که احیاناً در کتاب هم به صورت صریح نباشد، بازگو کند و خوانشی جامع و منسجم، پیرامون آن ارائه کند.
(0/1000)
1401/8/15
0