یادداشت فاطمه‌سادات نبوی ثالث

        در تاریخ سه شنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۳ تمومش کردم.
داستان خیلی روون بود. نبوغ نویسنده در ساخت و پرداخت اصولی داستان برام جالب بود. گاهی رمان‌های سیاسی به ورطه‌ی بیانیه‌خونی میوفتن و از اصل قصه‌گویی خودشون خارج می‌شن اما به‌نظرم نویسنده توی این داستان تونسته تا حد زیادی خود قصه‌گویی و فرم روایتش رو اولویت قرار بده و از این نظر باارزش و پر کششه. طبیعتا بعضی جاها همون مسئله‌ی همیشگی نمادسازی در رمان‌های سیاسی باعث می‌شه اصل قصه تحت‌الشعاع قرار بگیره و ذهن آدم مدام پی ارجاعات سیاسیش و تشابهات نمادها با افراد و گروه‌های جامعه‌ی شوروی بره که این به نظرم آفتی برای داستان هست. شماره‌ی نخست مجله‌ی فرم و نقد، پرونده‌ای برای بولگاکف داره. من چندتا از نوشته‌ها که مربوط به این داستان بود رو خوندم و به‌نظرم بد نبودن.
      
642

32

(0/1000)

نظرات

яσвεят

яσвεят

1403/9/28

ورودتون به بهخوان رو تبریک میگم

0

مرشد و مارگاریتاش عالیه

0