یادداشت احلی احسنیان
دیروز
کتاب بشدت خوشخوان و قشنگ و دلپذیری بود. واقعا بود. وقتی شروعش کردم، نصفشو یه ضرب خوندم، اتفاقی که مدتها بود با کتابی برام نیفتاده بود. با وجود اینکه داستان خیلی ناقصه و از بخش هایی از زندگی فروغ که اتفاقا خیلی مهم و تاثیرگذار بودن اصلا حرفی زده نشده، بازم برای من کتاب ارزشمندی بود. اینکه کل اتفاقات از زبون فروغ روایت میشد جالب بود و این دیدگاه نویسنده رو نشون میداد که نمیخواد قضاوتی روی داستان زندگیش داشته باشه. اما یه جاهاییم اعصاب خورد کن میشد. با اینکه با بخش های اخر کتاب اشک ریختم، ولی نمیشه اینو انکار کرد که روایت کردن مرگ خودش، از زبون خودش، یکم کار مسخره ای بود:)) یکی دیگه از نکات مهم اینه که خیلی جاها میبینیم که از این کتاب به عنوان "زندگینامه فروغ فرخزاد" اسم برده میشه، که واقعا نیست و حتی خود نویسنده هم همچین ادعایی نداره، چون بخش هایی از زندگیش و مرگش هستن که هیچوقت قرار نیست بفهمیم واقعیت اتفاق هایی که افتاده چی بوده. "رمانی بر اساس زندگی فروغ فرخزاد" بهترین توصیف برای این کتابه. خیلی جاها دیدم این نقد رو که: وقتی داستان تماما واقعی نیست و خیلی جاها حتی نویسنده تخیل کرده یه سری چیزارو، چرا باید این کتاب رو خوند؟ این کتاب، میتونه شخصیت فروغ رو، بر اساس شعر هاش، مصاحبه ها، حرف های خودش و اطرافیانش ترسیم کنه. شخصیتی که اگر تصویری ازش داشته باشیم، خوندن و فهمیدن شعر هاش خیلی تاثیر گذار تر میشه. پی نوشت: من واقعا نفهمیدم چرا نویسنده اسم ابراهیم گلستان رو به اسم مستعار داریوش گلشیری تغییر داده بود. من اوایلش حقیقتا قاطی کرده بودم:))
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.