یادداشت گوهر قوامي

        از روز عاشورا و از واقعه ی کربلا همیشه زیاد گفتن و شنیدیم یا حتی خوندیم.
روضه ها و هیئت ها و اشعار و داستان ها اکثرا به شرح جوانب این حادثه ی بزرگ پرداختن.
همیشه برام جالب بود علت و زمینه ی این واقعه رو دقیق تر بدونم. حالا چه بهتر که این شرح تاریخی همراه با داستان و روایتی جذاب از بطن همون قبیله ها و تاریخ باشه.
اسامی نامردانی که دین و آخرتشون رو به بهای ناچیزی مثل وعده های دنیایی عبیدالله فروختن زیاد شنیدم اما توی این کتاب تازه معنای تنهایی امام و ظلم بی حد پست فطرت های کوفه رو درک کردم
 تغییر شخصیت ها و اهداف هر کاراکتر به خوبی روایت شده و همه ی اینها در خلال داستان جوانی عاشق و آزاده ست به اسم ربیع که در نهایت حقیقت را در آغوش می گیره.
استحکام عقیده و منطق عبدالله بن عمیر برام بیش از همه جذاب بود. و واقعا غبطه خوردم به احوالش اونجایی که خدا انس و قیس رو سر راهش قرار داد تا بینش عمیق و معرفت و روح پاکش تلف نشه و بتونه در راه حق قدم برداره‌...
شجاعت و باور و ایمان برخی زنان مثل ام وهب، سلیمه و... توو این کتاب برام بسیار شیرین و قابل احترام بود. گاهی مرز حق و باطل به نازکی تار مو می شه و اگر ایمان و باور قلبی مستحکم نباشه و نفس انسان پرورش یافته نباشه احتمال اینکه نتونه تشخیص درستی داشته باشه بسیار زیاده. 
تغییر مسیر گاهی انسان رو به اوج ذلت می کشونه و حقارت مثل عمرو بن حجاج و گاهی انسان رو به اوج عزت و سربلندی می رسونه مثل عبدالله بن عمیر.
اینجاست که عمیق تر پی می برم " عاقبت بخیری" یعنی چی.
نمی دونم چرا نشده بود این کتاب رو توو محرم خوانی های سال های گذشته بخونم، شاید موقع درست ترش الان بوده.
اما این کتاب تاریخی جذاب رو پیشنهاد می کنم اگر نخوندید حتما مطالعه کنید تحول شخصیت ها، خنجرهای از پشت، بی معرفتی ها، باطل هایی که با لباس حق ظاهر می شوند و ... شما رو متحیر و متعجب می کنه. به حال بعضی ها غبطه می خورید و برای بعضی ها متاسف می شوید.
و در نهایت برای هممون عاقبت بخیری آرزومندم.

      
7

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.