یادداشت نرگس فلاح بردبار
1404/1/30
قصه کوتاه اما زیبا به خصوص توصیفات نویسنده که به داستان جان داده بود داستانی از جنس آرامش، قصه ای زنده که حواس را با قلقلکی بیدار می کند بوی خاک نم خورده،سبزی آب خورده،کلوچه، عطر پرتقال، چای و گل گاو زبان هنوز زیر دماغمه حس لمس کاه گل دیوار، برگ سبز چای، خار های سیماله صدای دارکوب ها، نغمه جیرجیرک ها، زمزمه ی ذکرها روایت طلبه ای تازه کار که خودش را در دل مردمی بی ریا و دور از غبارِ شهری جا می دهد.بهتر بگویم خدا مهرش را میان دل های روستاییان می اندازد اما باز هم به نظرم جای کار داشت.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.