یادداشت سعید بیگی
1403/6/25
این نمایشنامه، حکایت یک کارمند دونپایه از طبقۀ متوسط جامعه است که به حقوق بخور و نمیرش قانع است و شعار و اعتقادش همیشه این دو نکته است: 1. «ادب مرد به ز دولت اوست» 2. «الفقر فخری» این نکته در متن نمایشنامه بارها و بارها بر زبان او که «میرمحمدمهدی پورعلیزاده» نام دارد، جاری است و وی تا پایان نمایش بر اعتقاد خود پافشاری میکند تا در دام شیطان نیفتد. وضعیت نه چندان مناسب کارمندان اداری، در آن دوران به خوبی روایت شده است و بخشهای زیادی از آن حتی امروز هم مصداقهای فراوانی دارد. پرداختن به مشکلات و مسائل کاری و خانوادگی زندگی کارمندان و خانوادههای آنان در آثار نویسندگان دیگری چون؛ دکتر غلامحسین ساعدی، مانند این نمایشنامۀ پزشکزاد برجسته شده است. این نمایش انتقادی به اوضاع فرهنگی، اجتماعی و چه بسا سیاسی آن روز دارد و اختلاف طبقاتی آن روز را به روشنی مشخص میکند. مرد دور از آجیل و غیرقابلنفوذ داستان ما، در نهایت در آزمون پیروز میشود و کار اشتباه را انجام نمیدهد و ترجیح میدهد که به زندگی سابق و قناعتمندانۀ خودش برگردد و ظواهر زندگی همراه با تجمل و ثروت را رها میکند. من برای اولین بار بود که متنی از آثای پزشکزاد میخواندم و زبانش را روان و خوشخوان دیدم، با اینگه رگههایی از کهنگی زبان در آن نمود روشنی دارد و گریزی از آن نیست، زیرا نثر متعلق به امروز نیست.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.