یادداشت Asal
3 روز پیش
بعضی مواقع احساس میکنم که یک گره گوار هستم . اینکه تا لحظه ی آخر خانوادش رو دوست داشت و بهشون حق میداد ولی اونا میخواستن بکشنش واقعا ... البته تا حدودی خانوادش هم حق داشتن به هر حال زندگی با یه حشره ی گنده کار سختیه ولی بازم اون کل جوونیش رو به پای اونا گذاشت ولی اونا ترجیح دادن فقط از دستش خلاص شن و حتی از مرگش خوشحال هم شدن . البته مرگش هم واسه خودش خوب بود هم خانوادش ، چون قطعا هیچکس دوست نداره تا آخر عمرش یه موجود زشت و ترسناک باشه و هیچ کاری هم نتونه بکنه پس خوبه که حداقل مرد و خلاص شد . درکل کتاب خوبی بود .
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.