یادداشت توکلی
6 روز پیش
_بسم الله الرحمن الرحیم_ راستش قبل از این وقتی از زبون دانشجوهای مهاجر میشنیدم سختیای فضای کارآفرینی مرتبط با رشتهشون در ایران رو، ته دلم میگفتم همهاش بهانه است. الآن هم میگم بهانه است ولی نه بخش زیادیش! ینی به جای نقش اولای ماجرا، کمر من شکست در طول روایت. واقعا دمشون گرم. سیر داستانیای که مولف داده بود و از زبان کارورزی که به شرکت میره روایت میکرد، ایدهی جالبی بود! هرچند یه جاهایی صحبتاش کلیشهای بود به نظرم. و ممنون از مجموعهی "روایت پیشرفت" راه یار که در عین ترسیم دشواریای مسیر، نشون میده چطور یه سریا بلاخره تونستن چراغی روشن کنن... پ.ن : رشتهام و مسیر شغلیم مرتبط نیست، اما فکر کنم داستان اینها همون چیزیه که دانشآموزای آیندهام بهش نیاز دارن :) پ.ن۲ : و اما امیدی که بعد از مطالعهی این کتابا ته دلم خیس میخوره...
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.