یادداشت معصومه شاکری

        کتاب خیلی قشنگ بود به خصوص اینکه اوضاع و احوال کردستان  رو بعد از انقلاب بررسی می‌کرد اینکه خود نقش اول داستان تو زندان های کومله و دموکرات بوده و شکنجه و سختی که کشیده رو توصیف می‌کرد بسیار جالب بود حداقل برای منی که فکر میکردم بعد انقلاب تو کشور همه چی گل و بلبل شد اما با خوندن این کتاب فهمیدم نه تازه کشور رو گروه های تجزیه طلب شلوغ کردن و چقدر بی رحم بودن
یه تیکه از کتاب که یادم مونده این هست که شخصیت اصلی میگه تو شهر شون آنقدر این گروه ها بودن و هرکدوم میز گذاشته بودن که مردم بیان ثبت نام کنن و همه شون اسلحه داشتن حالا مردمی که اومده بودن ثبت نام اسلحه برمیداشتین و چون کار باهاش رو خیلی بلد نبودن یه دفعه ای شلیک میکردن و آدم های دیگه ای که اونجا بودن  و رهگذر هم بودن میزدن میکشتن اونمممم اتفاقی دیگه ببینید چه اوضاعی بوده.......