یادداشت نوید نظری
4 روز پیش

این آشفتهنامه، شرح پریشانی عاشقی است خجل و کممایه در فراق معشوقی بلندپایه. نادر در این نانوشته شاعرانه با رانش مدام زمان و رامش کلام، داستانی پدید آورده اما ناتمام! آواز داروگ، دستافشانی خوشههای برنج، نوازندگی سازهای سرو و سیپدار، جور نظر و شوق فراق دلدار، پنهانیهای مادر و پسر، نامهنگاریهای جوانک عاشقی با دختر، هجرت به شهری دگر، شرح مرگ و حیات، محنت محرومیت و رسیدن در نشاط و ... دلگویههای نادر است با شهری که دوست میداشت و مهری که میافراشت. این شاعرانه مرا یاد رویاپردازی و آرزومندی دورانی نه چندان دور از زندگی خودم انداخت. خوب شد که نادر پریدن در زمان را به ما آموخت وگرنه وا میماندیم در همان زمانه تلخ و اندوهبار.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.