یادداشت سقا علمدار
1403/6/15
قشنگ بود و غمناک. چرا وقتی یه نفر رو اینقدر دوست داری بهش نمیگی و باهاش سرد برخورد میکنی طوری که ازت بترسه و از ترس خودکشی کنه... شاید مرد داستان یک سری مشکلات روانی داره که نتونسته با این دختر خوب زندگی کنه روزهای اول دختر باهاش صحبت و ابراز احساسات میکنه و مرد، بی توجهی. وقتی ریشه احساسات خشکید دیگه یک شبه نمیشه احیاش کرد. دیگه فایده نداره یهو به پاش بیفتی و بگی عاشقتم. این رفتار باعث وحشتش میشه ... هرچند دختر داستان هم تصمیم بدی گرفت نهایتا. چرا نهایت این عشق، باید اینطوری میشد ؟ حیف ولی کار نویسنده خوب بود.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.