یادداشت محمد

محمد

محمد

5 روز پیش

        این داستان درباره زنی به نام دلا هستش که تصمیم داره برای همسرش که جیم نام داره برای روز کریسمس کادویی بخره ولی خب متاسفانه پول خیلی کمی داره. تم اصلی داستان عشق هست که میخواد نشون بده کسی که عاشق هست چقدر حاضره برای عشقش فدا کاری کنه. با بحث­هایی که توی کلاس سر این موضوع انجام دادیم فهمیدم که واقعا هرکسی در شرایط عادی همچین کارهایی رو نمیکنه چون اکثر بچه ها به این عقیده بودن که نتیجه اخر داستان منطقی نبود و اگر جای کارکتر بودن اون کار رو نمیکردن، ولی کجای بحث عشق منطق میاد وسط؟

اسپویلر---------------

نتیجه ای کلی که داستان میخواست به ما نشون بده این بود که و نفری که عاشق هستن چقدر برای همدیگه از خود­گذشتگی میکنن.

داستان سوم شخص بیان میشه و اوج داستان هم همون زمانی هست که دلا و جیم کادو­هاشون رو عوض میکنن. شخصیت دلا داینمیک بود چون از نظر ظاهری اخر داستان تغییر کرد و شخصیت استاتیک داستان هم جیم بود چون هیچ تغییری نکرد.

کشمکش­های داستان هم ۳ تا بد. یک کشمکش بیرونی که دلا با فقر داشت. دوتا کشمکش درونی که یکیش دغدغه ذهنی دلا درباره به دست اوردن پول و دومی خودخوری ذهنی دلا قبل و بعد از فروش موهاش. همش درباره اینکه چیکار کنه یا اینکه ایا تصمیم مهمی بوده یا نه خود­خوری میکرد.

با این همه پس نتیجه میگیریم. پروتاگونیست داستان دلا و انتاگونیست داستان فقر بوده.
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.