یادداشت توحید کریمی

خب حقیقتا
                خب حقیقتا من خودم ناشر این کتاب بودم!
برای همین به نظرم خیلی کتاب خوبیه!😁
.
داستان تولید این کتاب از چفیه ای شروع که پدرم (مهدی کریمی) از جنگ به یادگار دارند.
این چفیه گره هایی داره که شهدا گرهش زدند، یعنی تقریبا همه کسایی که  گره زدند شهید شدند جز یک نفر که جاماند،
پدرم، مهدی کریمی...
.
این کتاب شامل خاطراتی از ایشون هست که از دوران جنگ داشتند خاطراتی که کمتر جایی شنیده شده...
        

28

(0/1000)

نظرات

میخواستم بپرسم نویسنده با شما نسبتی دارد؟ که ظاهرا حدسم درست بود...خدا حفظشون کنه . کنجکاو به خواندن شدم.

0

چقدر جالب. چرا این کتاب رو نمیشناختم؟ خدا حفظشون کنه براتون

0

چه جالب.. اتفاقا همین امروز تو کتابخانه در حال جستجو در قفسه بودم که این کتاب توجهم رو جلب کرد ، الان با خوندن یادداشت شما و داستان تولید کتاب، مشتاق شدم بخونم.

0

خدا حفظشون کنه ان‌شاءالله پدر گرامی و شما پای رکاب حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، سلامت باشید و پرتوفیق

0

بسیار مشتاق شدم به خوندنش

0

سلام علیکم،بسیار عالی ...در جلسه ای که در سالن انتظار ،معرفی شدند حضور داشتم...خداوند منان ،این سرمایه های مثمرراکه باعث افتخارند محفوظ بفرماید...اللهم عجل لولیک الفرج...

0

س.شیری

1402/4/24

من هم کتاب واجامانده را خواندم .خاطراتی است از دل سوخته عاشق.
نام کتاب با محتوا بسیار هم خوانی دارد.

0