یادداشت زهرا سادات گوهری

        اولین بار نیست که درباره‌ی خوانش‌پریشی می‌شنوم. کلاس پنجم که بودیم، معلممون درباره‌ی دانش آموزی گفت که توی همه‌ی درس‌ها خوب بود. ولی دیکته‌ش اصلا خوب نبوده. و کم کم متوجه می‌شن که در نوشتن کلمات مشکلات زیادی داره. همه‌ی درس‌هاش خوب بوده غیر دیکته. ولی راستش رو باید بگم، تا قبل این کتاب هیچ توجهی به این مسئله نداشتم.

کتاب معمولی‌ای بود برای من. اگه چندسال پیش میخوندم، دیوانه‌وار دوستش می‌داشتم و می‌رفت توی فهرست کتاب‌های محبوبم. ولی الان؟ حقیقتش نه. من تلاش نویسنده رو تحسین میکنم که به یه موضوع جدید پرداخته:خوانش‌پریشی. وقتی خودم رو جای اَلی میذاشتم و تصور میکردم که نمیتونم بخونم و بنویسم، خیلی حس بدی میگرفتم. این کتاب خیلی خوب به این مسئله می‌پردازه. از این لحاظ دوستش داشتم. چون باعث شد به موضوعی فکر کنم که اگه این کتاب نبود، توجه زیادی بهش نمی‌کردم.
ولی شخصیت‌ها زیادی اغراق‌آمیز بودن. مثل شی یا آلبرت. رفتارهای عجیبی نشون می‌دادند.
داستان هم علیرغم موضوع جذابش کلیشه‌ای پیش می‌رفت. شاید هم مشکل از ترجمه بود که نتونستم اونطوری که باید ازش لذت ببرم.
ولی در کل خیلی راحت خوان بود. موضوعش هم جالب بود. یعنی کتابی بود که ارزش یک بار خوندن رو داشته باشه تا متوجه بشیم که قرار نیست همه‌ی آدم ها عین همدیگه باشن! و خیلی‌ها هستن که نمی‌خونن، نمی‌نویسن و این ارتباطی به خودشون نداره. بلکه اختلال دارن.
در کل کتاب به شدت معمولی‌ای بود. همین. 

پ.ن: ای کاش همه‌ی معلم‌ها مثل آقای دنیلز بودن.
      
86

13

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.