یادداشت مریم رضازاده
1402/11/24
🌷این کتاب فقط زندگینامه ی شهید نیست، کتاب #شهید_نوید درس اخلاق و زندگیست. قطعا نمیشود همه ی راه و روش و منش شهدا را در یک کتاب جمع کرد اما نویسنده با خلاقیتی که در این کتاب داشته الحمدلله توانسته با زاویه دید متفاوت خاطرات را از زبان خانواده و همسر و دوستان شهید، به بهترین شکل ممکن روایت کند. دستنوشته های شهید برای تأدیب نفس را حتما مطالعه کنید و انشاءالله به کار بگیرید. 📕برشی از کتاب: پیکر را که وارد حرم کردند، ما پشت سر تابوت بودیم. زیر لب گفتم: السلام علیک یا ابالجواد. انگار روی ابرها راه میرفتم. آقا نوید از سوریه برگشته بود و ما برای مراسم عروسی آمده بودیم حرم امام رضای عزیزمان. باور کنید همین احساس را داشتم. بس که حواسم پرت بود چادر کشیده شد روی زمین. خواهرت چادرم را که جمع کرد بیاختیار گفت: « مریم شبیه عروسا شدی، یکی باید دنبال سرت بیاد چادرت رو بگیره بالا!» شبیه عروس ها شده بودم! آقا نوید را که آوردند کنار ضریح، توی دلم گفتم: حتما آقا رسولم الان اینجاست. اصلا شاید الان زیر پیکر همکاری شهیدش رو گرفته باشه. یعنی میشه اهل بیتم باشن!؟ اشک سر خورد روی صورتم. من بهتر از این مراسم عروسی میخواستم. من همیشه آرزو داشتم طوری جشن عروسی ام را بگیرم که شهدا بتوانند توی مراسمم شرکت کنند، اهل بیت به جشنکان نظر کنند. حالا به آرزویم رسیده بودم. زیر لب فقط الحمد اللّه میگفتم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.