یادداشت محدثه ز
5 روز پیش
☆ سه ستارهی برنزی ☆ داستان در مورد یه پلیس جوان به نام احمد در دوران قاجاره که سر بریدهی زن شازده رو به همراه یه عروسک که دار زده بودن کنارش پیدا میکنه. اما نظمیه و شازده میخوان رو قضیه درپوش بذارن و مفتش جوان قصهی ما مطمئنه یه جای کار میلنگه و تصمیم میگیره خودش پی قضیه رو بگیره. آرت داستان، موضوعش و قجری بودنش رو دوست داشتم. لحن شخصیتها رو خیلی قشنگ درآورده بود اما خط داستانی و پرشهاش به نظرم گنگ بود. در واقع دوتا داستان موازی داریم، داستان احمد مفتش جوان و ماهی دختر جوانی که من اصلا نفهمیدم کیه و نقشش چیه جز اینکه یه سر و سری با عروسکا داره. درسته این کتاب جلد اول مجموعهست و قرار نیست همه چیز همینجا مشخص شه اما قضیه ارتباط برقرار کردن و گنگ نبودنه. من متوجه نمیشدم چرا یهو از داستان احمد پرش میکنه روی ماهی و این تیکهها هیچجوره هم رو تکمیل نمیکردند. اگر بخوام به داستان احمد جدا نگاه کنم خوب بود. به هر حال منتظر جلد دومش هستم و به نظرم ارزش داره هنوز بهش فرصت بدم تا پختهتر و کاملتر شه، چون کمیک ایرانی تازه اول راهه و اگر ما نخونیم و نظر ندیم پس کی قراره کمک کنه به رشدش؟!
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.