یادداشت سید حسن عمادی

        📖 «سنافور»، انگیزه‌های یک شبه‌نظامی چاقوکش!

این کتاب ۷۵ صفحه‌ای در سال ۱۹۹۲ میلادی و براساس خاطرات یکی از اعضای جنبش حماس نوشته شده است. نویسنده -که خود یکی از هم‌بندهای «اشرف حسن البعلوجی» بوده- این کتاب را به صورت پنهانی نوشته و با ترفندهایی به بیرون از زندان رسانده است.
اصل چنین کاری در آن زمان و تحت آن شرایط، اقدام مهمی به نظر می‌رسد. به خصوص که در مقدمه‌ی کتاب می‌فهمیم نویسنده قصد داشته در قالب یک مجموعه، به مرور سرگذشت چند تن از مجاهدین حماس بپردازد؛ اگرچه به هر دلیلی فقط همین یک جلد نوشته شده یا به دست ما رسیده است.

نویسنده خود را امانتدار سرگذشت قهرمانان هم‌عقیده‌اش می‌داند و می‌گوید مفتخر است این نمونه‌های ایثار را برای مردم فلسطین و امت اسلامی ثبت و بازگو کند.
یکی از هم‌بندهای نویسنده درباره‌ی این روحیه‌ای او گفته بود: او همواره دغدغه داشت که نگاه‌ها به مسئله‌ی آزادسازی فلسطین باید چندجانبه باشد و به اقدامات نظامی محدود نشود. (به جنبه‌های فرهنگی و تاریخی آن نیز توجه شود)

با توجّه به اینکه کتاب در دسته‌ی «تاریخ شفاهی» قرار می‌گیرد، می‌توان محتوا را در سه مرحله ارزیابی کرد: خاطراتی که «اشرف» برای نویسنده بازگو کرده؛ سلیقه‌ی نویسنده در شکل دادن به این مجموعه‌ی داده‌ها؛ و قوت ترجمه به فارسی.

1️⃣اشرف البعلوجیِ ۱۹ ساله در همین کمتر از دو دهه‌ی عمرش مراحل مهمی را پشت سر گذاشته. حوادث گوناگونی که باعث شده او لایه به لایه عمق مفهوم‌های «اشغالگری»، «صهیونیسم» و البته «مقاومت» را لمس کند، بی‌آنکه در کتاب یا سخنرانی‌ای به او القا شده باشد. تجربه‌هایی از بازی فوتبال در کوچه، قصه‌های مادربزرگ، ایست بازرسی در مسیر مدرسه، رفتار تحقیرآمیز شهرک‌نشینان اسرائیلی و ... تا اینکه در نهایت با سلاح سرد به چند اسرائیلی حمله می‌کند و به جرم قتل آنها به سه بار حبس ابد محکوم می‌شود!

2️⃣در مرحله‌ی بعدی، این نویسنده‌ی اثر است که به طرز شگفت‌انگیزی خاطره‌های پراکنده‌ی «اشرف» را در یک خط سیر مرتّب می‌کند، بلکه مانند رشته‌های یک ریسمان در هم می‌بافد و به صورت یک روایت منسجم ارائه می‌کند. به گونه‌ای که هنگام خواندن کتاب، گاهی متعجّب می‌شدم که چطور چند سال از عمر سوژه گذشت اما نویسنده نخ تسبیح را گم نکرده است.
موفقیت بعدی نویسنده، در تغییر شیوه‌های بیانی به تناسب موضوع است. کتاب از زاویه‌ی سوم شخص آغاز می‌شود، در اوج حوادث به زاویه‌ی اول شخص (از زبان بعلوجی) منتقل می‌شود، و در نهایت دوباره به زاویه‌ی سوم شخص برمی‌گردد. همچنین لحن متن گاهی شاعرانه، گاهی خاطره‌گو، گاهی فلسفی و گاهی احساسی است که هر یک بخشی از سیر تحوّل شخصیت را ترسیم می‌کند. اشرف در چند گام از یک کودک معصوم و بی‌خبر از هیاهوهای جهان، به مبارزی معتقد تبدیل شده است و مخاطب کاملاً در جریان این گام‌ها و دلایل آن قرار می‌گیرد، با آن همراه می‌شود یا امکان نقد و مخالفت پیدا می‌کند.

3️⃣اما ترجمه‌ی کتاب چندان موفق نبوده است و ضعف‌های جدّی‌ای دارد. مشخّص است که مترجم محترم آشنایی خوبی با زبان عربی دارند؛ ولی احساس می‌شود آنقدر خوب با متن عربی ارتباط گرفته‌اند و اصطلاحاً آنقدر خوب عربی فکر می‌کنند که ساختار جملات فارسی فراموششان شده! داستان «گُنگ خواب‌دیده» را شنیده‌اید؟ شاید با کمی سختگیری بشود گفت ترجمه‌ی این کتاب یادآور آن داستان است. (شاهد این ماجرا اینکه به سبب آشنایی مختصری که با متون عربی دارم، با خواندن بعضی از بخش‌های ترجمه که روان نبود می‌توانستم حدس بزنم که جمله‌ی عربی چه بوده است؟ و وقتی به نسخه‌ی عربی مراجعه می‌کردم، در اکثر موارد حدسم درست از آب درمی‌آمد!)


در مجموع می‌توانم بگویم که این کتاب حتماً ارزش خواندن را دارد. نوع روایت، تعلیق‌ها و جذابیت‌هایی دارد که خواننده را برای کشف ادامه‌ی ماجرا مشتاق نگه می‌دارد. شاید اگر ترجمه کمی بهتر بود و کلافگی‌هایش کمتر بود، به جای سه وعده در یک وعده کتاب را تمام می‌کردم. آنوقت امتیاز کتاب هم می‌توانست تا ۴ یا ۴.۵ ستاره بالا برود.
      
44

6

(0/1000)

نظرات

مرور خیلی خوبی بود.
1

0

سلام
متشکرم 

0