یادداشت زهرا ساعدی

زهرا ساعدی

زهرا ساعدی

7 روز پیش

        «سال‌هاست شرکت‌ها تلاش می‌کنند با مقدس‌ترین سند موجود، طلسم خلا روایی را باطل کنند: بیانیه‌ی مأموریت. بیانیه‌ی مأموریت شرکت مثل جام مقدس اثربخشی سازمانی است. مسئولین اجرایی با فداکاری راهبانه در خلوتگاهی خارج از شرکت گرد هم می‌آیند تا عبارت‌هایی جهدآمیز و دقیق را روی لوح‌های سنگی حکاکی کنند، عبارت‌هایی که افراد کمی می‌خوانندشان و افراد خیلی کمتری درک‌شان می‌کنند یا به کار می‌گیرند. صد رحمت به قصه‌ای که به هیچ جا نمی‌رسد.»
برشی از «هر برند یک قصه است» دانلد میلر، ترجمه‌ی رسول بابایی، نشر اطراف

این روزها اگر نگوییم همه، بیشتر آگهی‌های نیروهای محتوا، بازاریابی و حتی برند کارفرمایی دنبال قصه‌گو می‌گردند، اما اینکه چند برند معدود به درستی قصه را روایت می‌کنند را  می‌توان اول با رجوع به حافظه و بعد با خواندن این کتاب فهمید. اگرچه مخاطب این کتاب، بیشتر تیم بازاریابی است اما دید قصه‌گویی باید در همه‌ی سازمان جاری باشد تا اثرش را بگذارد.  

ساده و سرراست حرف زدن، شناخت مشکل مخاطب در سه لایه‌ی بیرونی، درونی و فلسفی، قرار گرفتن در نقش راهنما کنار مخاطب، دادن برنامه به او و دعوتش به اقدام چیزهایی بود که من از این کتاب یاد گرفتم. برشی که انتخاب کردم از بیانیه‌ی ماموریت و سردرگمی کارکنان  گفته، چیزی که این روزها در ایفای نقش برند کارفرمایی دغدغه‌ام شده و این کتاب نشان می‌دهد مشخص کردن مشکل مشتری بالقوه و کمک به حل این مشکل نه تنها به مشتری، که به کارکنان هم انگیزه‌ی تلاش برای انجام کاری معنادار و تغییر می‌دهد. مفهومی که بیش از هر چیزی به کار تشویق‌مان می‌کند.
به قول نویسنده: «این جا [کتاب جایی برای کمک به آدم خوب‌ها است که پیروز شوند.
چون در قصه‌های خوب همیشه آن‌ها پیروز می‌شوند.»
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.