یادداشت
1402/11/22
🔸شما از رابطهای که در دوران نوجوانی با سالمندان فامیل به ویژه پدربزرگ و مادربزرگ داشتهاید، چه خاطراتی دارید؟ 🔸رابطهی یک نوجوان با یک سالمند، در عین جذابیت میتواند خیلی هم پیچیده شود. نیازها و شرایط زندگی یک سالمند، ممکن است با نیازهای یک نوجوان تداخلات زیادی داشته باشد. حالا اگر این نوجوان و سالمند با هم در یک خانه زندگی کنند و آن سالمند مبتلا به بیماری سختی مثل آلزایمر هم باشد، این پیچیدگی چند برابر میشود. 🔸پدر «جیک» پیش از تولد او و مادرش را ترک کرده و آنها با پدربزرگ زندگی میکنند. پدربزرگ مهربان، حمایتگر و شوخ طبع است و برای جیک حکم پدر را دارد. حالا در دوره نوجوانی جیک او مبتلا به آلزایمر شده. او مجبور است بخاطر مراقبت از پدربزرگ از خیلی از برنامههای دلخواهش بگذرد، پدربزرگ آبروی او را پیش دوستانش میبرد و چندین مشکل دیگر که باعث میشود جیک از پدربزرگی که زمانی عاشقش بوده، کلافه و خشمگین شود و بعد از این کلافگی و خشم احساس شرم و عذاب وجدان داشتهباشد. 🔸نویسنده رمان باربارا پارک است که رمان «میک هارته اینجا بود» را هم در کارنامه خود دارد و این یعنی میتوانید از یک طنز پنهان و نوجوانانه هم در حین خواندن رمان لذت ببرید. رمان خوبی است و به اندازه قد و قواره اش دیده نشده. 🔹 پانوشت: آیا وقت آن نرسیده که کانون پرورش فکری برای خیلی از رمانهای معرکه اش طرح جلدهای بهتری بزند و ترجمه رمانهایش را به روزتر کند؟!
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.