یادداشت مرتضی اسکویی
1404/5/10
گر دنبال یک کتاب تاثیرگذار هستید که هم باهاش بخندید و هم اشک بریزید،بیشک، یکی از بهترین گزینههای موجود، این کتاب هستش رومن گاری تو این کتاب، یکم از تعداد کاراکترهاش کاسته و به معنی بیشتر پرداخته است. به بهترین و کمخطرترین حالت ممکن، مساله اسلام و عرب و جهود و اسرائیل را مطرح کرده و پوچی ماجرا را بیان میکند. داستان مدام در حال نزدیکی به اوج است و در این راه فراز و فرودهایی هم دارد ولی از نفس نمیافتد ⚠️⚠️⚠️⚠️خطر اسپویل⚠️⚠️⚠️⚠️ اوج داستان بعد از مرگ رزا خانم و در چند صفحه پایانی آن است که قهرمان کتاب، محمد، یک عرب مسلمان، حتی حاضر به ترک جنازه رزا خانم، یک جهود عاشق اسراییل، نمیشود و سه هفته در کنار او میخوابد. یک تراژدی بینظیر خلق میشود. ترجمه لیلی گلستان هم که خودش اثر هنری است و همانطور که خودش توضیح میدهد، بیادبی موجود در متن را بخاطر امانت داری، به سانسور ترجیح میدهد. نثر بسیار روان و سیال است و لحظهای حواس شما از ماجرا پرت نمیشود. خلاصه کلام اینکه عالی بود...
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.