یادداشت بردیا طهماسبی
1404/6/30 - 07:04

به تاریک ترین جنگل جهان خوش اومدی؛ درسته، منظورم ذات انسانه! 🖊️ خب خب، مثل اینکه این رمانو دست کم گرفته بودم. وقتی شروع کردم به خوندنش، اصلا فکر نمیکردم که یک سوم پایانی کتاب انقدر مهیج و درگیر کننده و طوفانی باشه. اما باید بگم چرا اینطور فکر میکنم، نه؟! 📌 اول از همه نکتهای که از اول داستان شدیدا تو چشم بود و یکی از قدرتای نویسنده رو نشون میداد، توصیفات خیلی دقیق و با جزییات از شخصیتها، اماکن و ... بود، که به شخصه من دوست داشتم این نکته رو. 📌 دوم اینکه شخصیتپردازی قوی شخصیتهای داستان که از همون اول نشون میده؛ شخصیتهای کاملا واقعی و قابل همزاد پنداری، عمیق و مرموز، شدیدا به یاد موندنی و شخصیتهایی که صرفا مهرهی حل معما نیستن و میشه باهاشون زندگی کرد. 📌 سوم اینکه فرهنگ و تاریخ کشوری که هری رفته رو خیلی خوب می رسوند نویسنده و حتی داستانهایی که تو طول داستان شخصیتها تعریف میکنن، سندی بر این قضیهست. چه بسا حتی داستان اون جوون و مار ترسناک که حتی یه جور نمادسازی تو طول اثر بود و خیلی خوب در اومده بود. مخصوصا مفهوم نماد خفاش. 📌 یه نکتهی فرعی هست، اونم اینکه بعضی بر این باورن که رمان تا وسطاش مقدمه چینیه و حوصله سر بره و...، اما در واقع یو نسبو تو نیمهی اول داستان سعی در پوشش دادن سه نکتهای که گفتم بود تا کاملا بتونه مخاطب غرق اتفاقات و جهانداستان باشه. و این موضوع نه ضعف که بلکه برای یه طرفدار ژانر جنایی، نکتهی مثبت هم تلقی میشه. 📌 نکته چهارم اینکه هری هوله، شخصیت اول داستان، کارآگاهی که الکلو ترک کرده و شخصیت چندان باهوش یا به قولی شرلوکطوری نداره، خیلی دست و پا میزنه برای حل پرونده و روند دستیابیش به حقیقت واقعا جالبه. همین موضوع خیلی جاها به تعلیق اثر اضافه میکنه. 📌 نکتهی پنجم ارتباطیه که هری با شخصیتها میگیره. مثل دختری که توی بار کار میکنه و همکار بومیش که یه جورایی حکم استادی براش پیدا میکنه. یه جاها واقعا من جای هری ناراحت میشدم از دست عزیزاش یا حتی عصبانی و این نشون از قوی در آوردن ارتباط شخصیتها داره. 📌 نکتهی ششم یه سری اصطلاحا و ضربالمثلهای مخصوص همین اثره که استفاده میشه مثل باببور یا جنگل بودن ذات انسان. این چیزها از وقتی گفته میشن تا آخر داستان استفاده میشن و حتی معلوم میشه سر چی دقیقاً. 📌نکتهی هفتم مرگ و میر شخصیتهاست. این داستان هم مثل خیلی داستانها مرگ و میر شخصیتهای مهم رو همراه داره و شاید این رو یکی از نقطه ضعفهای داستان بشه گفت. مرگ و میر ها خیلی عجیب و شوکه کننده و غمگین اتفاق میافتن اما به اندازه کافی بهشون پرداخته نمیشه و تنها جاییکه من حس مصنوعی بودن گرفتم. با این حال که چون هری درگیر پروندست نباید خودشو بیاره سر مرگ و میرها، اما کم بهشون پرداخته شده. 📌 نکتهی هشتم اینه که مثل خیلی از آثار جنایی دیگه، تو این اثر هم اگه کاملا دقت کنیم میتونیم بفهمیم که از همون اول شروع پرونده هم سرنخها به نیروی خیر نزدیکن اما فهمیدنشون سخته. که حتی یه جاهایی شخصیتها هم اینو به هری گوشزد میکنن. 📌 پنجاه صفحه پایانی کتاب واقعا بینظیر بود. اتفاقات شوکه کننده و عجیبی افتادن. مخصوصا فصل آخر کتاب که یکی از دلنشینتر پایانها از نظر من بود. 📌 و البته یه نکتهی کاملا غیر اصولی هم بگم. شخصا با قاتل این رمان خیلی حال کردم و جزو قاتلای مورد علاقم بود. بخاطر پنهان شدن ماهرانش و البته دلیلی که برای قتلهاش داره. 🖇️ این اثر رو به تمام طرفدارای ژانر جنایی پیشنهاد میکنم و بیصبرانه منتظرم تا آثار دیگهی یو نسبو رو بخونم. چون واقعا با این رمان زندگی کردم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.