یادداشت هومن
1403/7/2
دانشگاه در یک چنبره به نام «سیکل معیوب همهدولتی و بیدولتی» گرفتار شده است. هزینههای تمرکز را بدجوری میپردازیم در عین حال از هرجومرج نیز لطمه میخوریم: دانشجو برای به تعویق انداختن نوبت سربازی به دانشگاه میآید تا مدرکی را از این فروشگاه مدرک تهیه کند. از این ستون به آن ستون فرج است! استاد، برای این که در این مدیریت نوین دولتی ارتقا پیدا کند، سرگرم جمع و تفریق و محاسبه است که چگونه میتواند حجم رزومه خود را تکمیل کند. رئیس دانشگاه (که پستی سیاسی است) در کریدورهای دولتی به دنبال لابی است برای جلب بودجه و تصمیمگیری و دوره بعدی ریاست خود و انتصاب مجدد یا در پست فعلی باقی ماندن. او یا در حاشیههای جناحی لابی میکند یا در کریدورهای دیوانسالاری. از سوی دیگر، به بازاری انحصاری نیز متوسل میشود برای اینکه بنگاهداری کند و پول در بیاورد. کارفرما نیز آن بالا نشسته و دانشآموختگان را غربال میکند. در این شرایط، زندگی دانشجویی نیز تکلیفش معلوم است، یا به یک فوق برنامه سازمانی در دانشگاه تحویل مییابد، یا حاشیهای بر متن سیاسی دانشجویی میشود و یا به دفاتر کاریابی و کارگشایی تقلیل پیدا میکند. علت عمده افت کیفیت در دانشگاههای ما و حتی برخی کژکارکردی های دانشگران (اعم از استاد و دانشجو؛ مانند سرقت علمی و...) در درجه اول ناشی از این است که ما، با گم کردن رسالت مرکزی دانشگاه، مسیری برای دانشگاه ایجاد کردهایم که به جای این که کار خود را بکند، کارهای دیگری میخواهد انجام دهد. دانشگاه بنا به سرشتش برای علمورزی و علمآموزی است و اگر به جای قواعد هنجارين علمی، دنبال بازیهای دیگری با قواعد و گرامر متفاوت برود (و از آن جمله اخیراً همین بنگاهداری و تبعیت از مقتضیات بازار) در آن صورت چیزی اتفاق میافتد که وِبِر از آن، با وام گرفتن از مارکس، با عنوان بیگانگی فاعل کار از مناسبات کار و ابزار کار یاد میکند. وِبِر میگوید دانشگاه در معرض آن است که بر اثر بازی با قواعد بازار و شرکتها، دانشگاهیان را، اعم از مدیر و استاد و دانشجو، از خود بیگانه کند. https://hooman.bio.link/
0
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.