یادداشت محدثه ز
1404/4/11
☆چهار ستارهی نقرهای با اسپارکهای طلایی☆ ▪︎ داستان از چه قراره؟ یه هتل جادویی بیسروصدا یهو تو شهر ظاهر میشه، هتلی که میتونی دو هفته مهمونش باشی و جادو در خدمتت باشه و به جاهای مختلف دنیا و دیگرمکان سفر کنی... اما بعد از دو هفته وقتی برمیگردی به خونهت هیچی از خاطراتت تو اون هتل رو بهیاد نخواهی آورد... به هتل مگنیفیک خوش آمدید! ▪︎ شخصیتهای اصلی کیان؟ جانی و زوسا دخترهای یتیمی که تصمیم میگیرن برای کار تو هتل مگنیفیک داوطلب بشن. زوسا، خواهر کوچکتر، صدای خیلی خوبی داشت و خیلی زود جذب هتل میشه اما جانی هیچ شانسی نداشت به جز این که به زور وارد هتل شه چون نمیخواست خواهرش رو تنها بذاره پس با دربان هتل یه معامله میکنه! قرار بود جانی دو هفته بیهیچ مزدی برای هتل کار کنه و ثابت کنه میتونه کارگر خوبی باشه و اگر خرابکاری نکنه استخدامش کنن و پیش خواهرش بمونه... ▪︎ داستان از کجا شروع شد؟ جانی همراه زوسا وارد هتل میشه اما خیلی زود میفهمه برخلاف اون چیزی که به نظر میاد این هتل رازهای زیادی داره و مدیر هتل اون آدمی که همه فکر میکنن نیست... ▪︎ بعدش چی؟ بعدش باید داستان رو بخونید تا ببینید جانی چطوری سعی میکنه از این رازها پربرداره و چه خطراتی رو از سر میگذرونه! ▪︎ نظرم چی بود؟ کتاب خیلی سریع پیش میرفت و وایب جادوییش خیلی شبیه کاراوال بود! از این نظر دوستش داشتم اما یک سوم پایانی این سریع پیش رفتن به نظرم یه نکتهی منفی شد چون انگار نویسنده میخواست سریع داستان رو جمع کنه و توئیست اصلی و اوج ماجرا پر از اتفاقات پر هیجانی بود که به سرعت از روشون رد میشدیم. :(( دوست داشتم به اصل ماجرا بیشتر پرداخته شه و درباره آرتیفکتها و جادوی کتاب بیشتر بدونم. کلا این تک جلدی بودن هم مزیته و هم عیب
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.