یادداشت
1402/10/23
3.6
12
معمولا در شرایط اضطراری مثل جنگ، قحطی و... اخلاق به مسئله ای فانتزی تبدیل شده یا باز تعریف می شود و انسان برمیگردد به تنظیمات کارخانه و تلاش برای بقاء فردی یا جامعه. که حالت دوم خارج از طبیعت انسان است و به عقیده نیچه، توسط مذهب یا جامعه مدرن به فرد تحمیل می شود به طمع بهشت یا اتوپیا. سارتر در خلال این نمایشنامه که روایتی از روزهای پایانی جنگ دوم جهانی در فرانسه، این موضوع را خلاقانه و با زیرکی به چالش می کشد و ذهن خواننده را درگیر مفاهیمی همچون، اخلاق، وظيفه، افتخار، وطن، بقا، جهان پس از مرگ و... میکند. از آنجا که جناب سارتر بیشتر فیلسوف است تا نمایشنامه نویس، برخی ضعف های روایی ، شخصیت پردازی و... در اثر به چشم می خورد. مثلا تفاوتی در لحن و نوع روایت کاراکترهایی با سن، جنسیت وملیت های مختلف وجود ندارد و اگر اسم راوی از مقابل دیالوگ حذف شود به سختی می توان گوینده اش را تشخیص داد. اما محتوا آنقدر عمیق و درگیر کننده است که میتوان این اشتباهات روایی را به جناب سارتر بخشید و همچنان در عمق کتاب غوطهور شد و با ذهنی درگیر و آشفته از آن بیرون آمد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.