یادداشت سمی

سمی

سمی

دیروز

        رمان بانوی میزبان هم اثر داستایفسکی با ترجمه‌ی سروش حبیبی،داستان کوتاهی از مردی به نام اُردینُف هست که مجبور میشه پیش از رسیدن تاریخ انقضا اجاره‌ی خانه‌اش،آنجا را ترک کنه و در کوچه پس‌کوچه‌های پترزبرگ به دنبال خانه‌ای برای اجاره بگرده...
.
خوندن همین یک جمله از کتاب بانوی میزبان برای من بس بود تا همچنان شاهکارهای داستایفسکی را ستایش کنم:
"وقتی دوست ساده ای که شاید خاصه به سبب همین ساده دلی اش دوستش داریم ناگهان هوس کند در پوست بصیرت رود، دیگر چنگی به دل نمی زند."
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.