یادداشت امیرمحمد سالاروند
7 روز پیش
[یادم نبود چنین چیزی نوشتهام. مثل اینکه سه سال پیش برای درس بلاغت کاربردی ارشد تحویل دادهام. گفتم بد نیست اینجا هم بگذارمش. لازم به یادآوری است که کتاب را اخیراً مرور نکردهام.] این اثر رسالهٔ دورهٔ دکتری خانم لیلا سیدقاسم در دانشگاه تهران است. به دلیل برنده شدن چهارمین دورهٔ جایزهٔ دکتر فتحالله مجتبایی به صورت کتاب منتشر شده است. مانند دیگر برگزیدگان جایزهٔ دکتر مجتبایی این کتاب را هم انتشارات هرمس منتشر کرده است. کتاب سه بخش اصلی دارد؛ «پایههای نظری بلاغت ساختارهای نحوی»، «پژوهش در تاریخ بیهقی» و «بلاغت ساختارهای نحوی در تاریخ بیهقی». بخش نخست، از سه فصلِ «گذری بر بلاغت»، «بلاغت ساختارهای نحوی در نظریهٔ نظم عبدالقاهر جرجانی» و «بازخوانی بلاغت ساختارهای نحوی در زبانشناسی معاصر» تشکیل شده است. مؤلف در این سه فصل نخست کلیاتی درباب تاریخ بلاغت میگوید و بحث را از قدمهای آغازین در بلاغت عربی تا نظریات غربی سدهٔ بیستم پی میگیرد. پس از آن سراغ جرجانی و نظریهٔ نظم او میرود که میتوان گفت بنیان نظری این پژوهش است. در پایان تقریری از بعض مباحث مرتبط در زبانشناسی غربی به دست میدهد و ارتباط نظریهٔ نظم را با این مباحث و نظریات جدید روشن میکند. این سه فصل به خوبی به همدیگر پیوند خوردهاند. فصل نخست با پرداختن به دانش معانی خاتمه مییابد؛ دانشی که باید بنیانگذار آن را جرجانی دانست. سراسر فصل دوم به جرجانی اختصاص یافته است. پس از مقدماتی که دربارهٔ تاریخ بلاغت خواندهایم حال سراغ یکی از سرآمدان این عرصه میرویم تا او را بیشتر بشناسیم و چند و چون کارش را بسنجیم. در این فصل پژوهشهایی که دربارهٔ جرجانی انجام شده به تفصیل معرفی میشوند. دکتر سیدقاسم آثار پژوهشی را به دو گروه اصلی تقسیم کرده است: آثار توصیفیـتحلیلی و آثار تطبیقی. گروه دوم پژوهشهاییاند که مشترکات نظریهٔ جرجانی را با نظریات زبانشناسان معاصر برمیرسند. پس از این بحث تقریری مختصر از آراء جرجانی آمده. به این ترتیب خواننده آمادهٔ ورود به فصل سوم میشود؛ بیان چارچوب نظری پژوهش که مقتبس است از دلائل الاعجازجرجانی و برابرنهادهای آن در مطالعات زبانی و ادبی معاصر. بخش دوم در آغاز پیوند مستقیمی با بخش نخست ندارد. این بخش از دو فصلِ «تاریخ بیهقی و پژوهشهای معطوف به آن» و «ملزومات مطالعهٔ ساختارهای نحوی بیهقی» تشکیل شده است. در فصل اول مؤلف بنیانیترین پژوهشها پیرامون تاریخ بیهقی را به سرعت مرور میکند و بر اساس کتاب «بیهقیپژوهی در ایران» نوشتهٔ احمد رضی تقسیمبندیای از آثار بیهقیپژوهانه به دست میدهد. تمام تحقیقات را در چهار دستهٔ اصلی طبقهبندی میکند؛ تاریخ و تاریخنگاری، فرهنگی و اجتماعی، شناخت نویسنده و زبان. دیگر پژوهشها از جمله مطالعات کلامی و اخلاقی و نسخهشناختی و ... در دستهٔ پنجمی به نام سایر مطالعات جای میدهد. آنچه برای سیدقاسم موضوعیت دارد طبیعتاً بخش چهارم این دستهبندی است. از همین رو در ادامه این بخش را به سه دستهٔ اصلی تقسیم میکند؛ روایتشناسی، گفتمانشناسی و سبکشناسی. کار خود را جزو دستهٔ سوم میخواند و پژوهشهای پیشین این دسته را به ترتیب تاریخی و به اختصار مرور میکند. در پایان این بحث سیدقاسم کمبود مشترک پژوهشهای پیشین را در دو موضوع خلاصه میکند: ۱. غلبهٔ توصیف و بیتوجهی به تحلیل ۲. بیتوجهی به نحو و پرداختن به صناعات ادبی شناختهشده؛ یعنی پرداختن به فصل مشترک نثر بیهقی و شعر و نه توجه به وجه تمایز نثر او. در پایان این فصل زینالاخبار و سلجوقنامه به اختصار معرفی شدهاند اما هیچ اشارهای به چرایی این معرفی نشده است. فصل دوم این بخش به تشریح روش پژوهش و تعیین محدودهٔ آن اختصاص دارد. مؤلف فرضیهٔ خود را اینگونه بیان میکند: «ساختارهای نحوی بیهقی در بلاغت او سهیم است و حتی میتوان آن را مهمترین هنرسازهٔ بیهقی دانست» (ص۸۳). در ادامهٔ برای بررسی این فرضیه روش ترکیبی را انتخاب کرده است. مراد از این روش، ترکیب دو روش کمی و کیفی است. سیدقاسم نخست مطالعهٔ خود را با سه هزار جملهواره در تاریخ بیهقی آغاز و سپس به کمک نظریهٔ نظم جرجانی و با یک روش کیفی اقتضای حال و بافت کلی متن را در تحلیل دادهها وارد کرده است. محدودهٔ این پژوهش، همان طور که گذشت، سه هزار جملهواره است یعنی حدود ۴۰ صفحه از تاریخ بیهقی. این ۴۰ صفحه به شکل ناپیوسته و از جلدهای مختلف کتاب انتخاب شدهاند. برای آنکه کارکرد بلاغی جملات روشنتر شود هزار و پانصد جملهواره از زینالاخبار، اثری معاصر با بیهقی و سلجوقنامه، قریب یک قرن پس از بیهقی، نیز بررسی شدهاند. در اینجا خواننده چرایی معرفی این دو متن را در فصل پیشین متوجه میشود. مؤلف برای پیشبرد پژوهش خود سه هزار جملهوارهٔ منتخب را در اکسل ساختنویسی کرده است. مراد از ساختنویسی تجزیهٔ دستوری جملات است. از آن رو که دستورنویسی در زبان فارسی امری مناقشهبرانگیز است سیدقاسم منابع دستوری کار خود را معرفی کرده است. شش کتابی که پایهٔ کار او قرار گرفتهاند همه اثر استادان ادبیاتاند و به کارهای دستوری زبانشناسان مراجعه نشده است. در مواقع اختلاف نیز نظر خانلری اصل قرار گرفته است. از آن رو که دستور معرکهٔ آراست و محل جدال ادیبان و زبانشناسان میتوان به سیدقاسم حق داد که به درستی خود را وارد این جدال نکرده و با اصل قرار دادن کارهای ادبا به سراغ مسئلهای که هدف اصلی کارش است رفته. بخش سوم و پایانی اثر، بخش اصلی کار است. این بخش از هفت فصل تشکیل شده است؛ «کارکرد بلاغی آرایش واژگانی در تاریخ بیهقی»، «کارکرد بلاغی وجه جمله»، «کارکرد بلاغی وضعیت عناصر جمله»، «بلاغت فراجملهای»، «محافظهکاری سیاسی در نحو بیهقی»، «بلاغت تطبیقی» و «فرجام سخن». آرایش واژگانی ترتیب وقوع اجزای دستوری جمله (فعل - فاعل - مفعول) است که در علم «ردهشناسی زبان» بررسی میشود. ردهشناسی حالت طبیعی یا «بینشان» ترتیب وقوع واژگان در جمله را بررسی میکند (ص۹۶). آرایشواژگانی در زبان فارسی امری مناقشهبرانگیز است. ترسیم ترتیبی بینشان و حالتی واحد کاری است دشوار و حتی میتوان گفت لغزندگی واژگان در زبان فارسی تعیین قاعدهای واحد را ناممکن کرده است. خروج از معیار را نمیتوان به راحتی شناخت، چون معیاری دقیق در دست نیست. آرایش واژگانی در تمام زمانها منعطف بوده است اگرچه میزان این انعطاف در زمانهای مختلف یکسان نیست. در تاریخ نثر فارسی، بیهقی است که آرایش واژگانی را در منعطفترین شکل به کار میبرد و به همهٔ ارکان جمله آزادی بیشتری میدهد (ص ۱۰۵). سیدقاسم آرایشواژگانی در تاریخ بیهقی را در دو بخش بررسی میکند: ۱. پیشآیندسازی یا تقدیم ۲. پسآیندسازی یا تأخیر. از همین رو ترتیب عناصر مابین مبتدا و فعل جز به ضرورت مورد توجه نیست. در ادامه انواع پیشآیی و پسآیی را به تفصیل و با مثالهای متنوع برمیرسد. پس از این بحث مفصل سیدقاسم کارکرد بلاغی پسآیی یا تأخیر را اینگونه خلاصه میکند: تسهیل در پردازش جمله، تنظیم هارمونی خبری جمله و ایجاد ضرباهنگ و ریتم. در پایان این فصل محقق از یافتههای بلاغی خود برای داوری بین ضبطهای مختلف و تصحیح متن استفاده کرده است. در فصل بعد کارکرد بلاغی وجوه پرسشی، عاطفی، امری و شرطی بررسی شده و مناداها و جملات دعایی به طور خاص مورد مطالعه قرار گرفته است. به شیوهٔ فصل پیشین برای هر وجه مثالهای متعددی نقل میشود. این بحثها، همچون بحث پیشین، با جدولهای مختلف آماری همراه شده است. فصول بعدی نیز به همین شیوه پیش میرود و میتوان از نقل جزء به جزء آن خودداری کرد. در «فرجام سخن»، مؤلف بحث خود را جمعبندی میکند و نکات از قلم افتاده و پیشنهادهایی برای پژوهشهای بعدی را یادآور میشود. در داوری این اثر باید گفت مؤلف زحمت بسیاری کشیده است. ابتدا پایهٔ نظری کار خود را مهیا و سپس به دقت تاریخ بیهقی را بررسی کرده است. به دست دادن آن پایهٔ نظری هرگز کار سادهای نبوده و سیدقاسم برای این کار علاوه بر دلائل الاعجاز جرجانی آثار بلاغی، سبکشناختی و تحقیقی بسیاری را به زبان فارسی و عربی و انگلیسی بررسی کرده است. تدوین نظری این کار ابداً ساده نبوده و کوشش بسیاری صرف آن شده است. این بخش میتواند مورد استفادهٔ پژوهشگران متون دیگر نیز قرار بگیرد. در بخش اصلی کار هم پارههای منتخب به دقت بررسی شدهاند. شاید بتوان دامنهٔ پژوهش متن را، ۴۰ صفحه از سراسر تاریخ بیهقی، محدود دانست اما اینگونه بررسی جزء به جزء و آماری برای بیش از این مقدار کاری بسیار طاقتسوز خواهد بود. در انتخاب زینالاخبار و سلجوقنامه نیز جای چون و چرا بسیار است. سیدقاسم به شیوهٔ رایج در متون تحقیقی سالهای اخیر تمام تلاش خود را کرده که از «شم» دوری کند و نظرات خود را با عدد و آمار بگوید. اگر چنین متنی را یکی از استادان دانشگاهی نسل اول ادبیات مینوشت این چنین وسواسی برای تعیین دامنهٔ پژوهش و انتخاب متنهای دیگر برای سنجش تفاوتها به خرج نمیداد بلکه به شم خود رجوع میکرد و با انتخابهایی سنجیده تمایزها را نشان میداد. دقت علمی هیچ بد نیست اما شم را نیز نباید به کلی کنار گذاشت. به عبارت بهتر شم جزوی از کار علمی محقق ادبیات است. محقق ادبی باید شم پخته و قابل اعتمادی داشته باشد. مشکل اصلی کار سیدقاسم ملالآوری آن است. تحقیقات قدیمی ادبیات فارسی را میتوان به راحتی خواند اما مطالعهٔ آثار علمی دانشگاهی سالهای اخیر حتی برای دانشجویان ادبیات کار چندان سادهای نیست. هیچ لازم نیست که به بهانهٔ تحقیق و کار علمی نخواندنی بنویسیم. کتابها هم میتوانند خوشخوان و فصیح باشند و هم به غایت علمی و دقیق.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.