یادداشت محمد میرشاهی
1401/10/22
رمان دن آرام، رمانی چهارجلدی و حماسی از نویسنده ی شناخته شده ی روس، میخائیل الکساندروویچ شولوخف است. این رمان، به عنوان یکی از مهم ترین آثار ادبیات روسیه در قرن بیستم به حساب می آید و داستان تنازعات و مشکلات خانواده ی دون کازاک را در جنگ جهانی اول، انقلاب روسیه و جنگ داخلی این کشور روایت می کند. لازم به ذکر است که شوخولف با نوشتن این اثر، برنده ی جایزه ی نوبل ادبیات در سال 1965 شد. رمان دن آرام، تصویری جاودان و به یاد ماندنی از زندگی در دهکده ی کازاک ها است و با روز های آرام و بی سر و صدای تحت حکومت سزار آغاز شده و با شعله ور شدن آتش جنگ و انقلاب، ادامه پیدا می کند. داستان، حول محور مردی روستایی به نام گرگور ملخوف جریان دارد. زندگی گرگور در خانه ی پدرش، ازدواج ناموفقش و بخت و اقبال او در جریانات انقلاب، روایتی درخشان و باشکوه به وجود آورده و مخاطب را با خود وارد دنیای پرآشوب و ناآرام کازاک ها می کند. (برگرفته از سایت ایرانکتاب) به شخصه از خوندنش لذت بردم و ترجمه جالب استاد شاملو برای من جذابیت خوندن کتاب و ارتباطم رو بیشتر کرد. توصیف بعضی از صحنهها مثل کشتههای جنگ یا صحنه اعدام سرخها که همون انقلابیهای بلشویکن توسط قزاقهای شورشی و همینطور آخرین صحنه که توصیف لانه سازی و تخمگذاری یک جفت هوبره رو قبر یکی از فراریها از خوتور قزاقها به بلشویکهاست که توسط قزاقها گیر میافته و تیربارون میشه تاثیرگذار بودن . " تو ماه مه دو تا هوبره آنجا با هم جنگیدند. گاه تو افسنتین ماشی رنگ فرو رفتند و گاه ساقهی سبز بیدگاه رسیده را شکستند. دو تا نر بودند که واسه حق زندهگی و حق عشق و حق تولیدمثل سر یک ماده میجنگیدند. به زودی ماده هوبره زیر یک کلوخهی خاک، پشت یک دسته افسنتین ریش ریش چند ساله، بغل دستک شمایل(صورت اندوهناک مریم عذرا روی قبر )، نه تا تخم آبی خاکستری گذاشت روشان خوابید با حرارت تناش گرم نگهشان داشت و با بالهای براقاش ازشان دفاع کرد." ص.۹۳۶
21
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.