یادداشت Melika_ Ghanami

        این رمان ازدو بخش تشکیل شده که هر کدام روایتی متفاوت و تأمل برانگیز ارائه میدهند 
بخش اول:  
بخش اول کتاب از زبان یک فرمانده نظامی روایت میشود که در سال ۱۹۴۹، یعنی یک سال پس از تشکیل رژیم صهیونیستی، در منطقه فلسطین حضور دارد. این شخصیت به اقدامات خشونت آمیز و تجاوزگرانه دست میزند و نویسنده با جزییاتی تکاندهنده، فضای وحشت و اضطراب حاکم بر آن دوران را به تصویر میکشد.  
یکی از ویژگیهای بارز این بخش،تکرارهای عمدی و توصیفهای دقیق است؛ مثلاً زخمِ روی بدن فرمانده که هر روز با تشریحی موشکافانه شستوشو و پانسمان میشود. این تکرارها نه تنها بر سنگینی فضای داستان میافزاید، بلکه گویی بازتابی از یک  روزمرهگی آکنده از خشونت و رنج است.  
بخش دوم: 
در بخش دوم، راوی داستان تغییر میکند و این بار با خانمی روبه رو میشویم که در پی خواندن یک خبر تاریخی در روزنامه، دست به تحقیقی عمیق میزند. این بخش نیز با نثری دقیق و جزیینگر،پیوندی نامرئی اما پرتنش با بخش اول برقرار میکند و مخاطب را به تأملی جدی درباره  تاریخ، حافظه و روایتهای رسمی فرامیخواند
      
36

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.